نتایج جستجو برای عبارت :

ناخواسته او را کشتند

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمومنین علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین
 
ان شا الله به حرمت این روز مبارک، مصداق معانی زیبای این ابیات بشیم... (بخشی از شعر محمد سهرابی هست)
 
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله ی کار خویش گیرم
 
ما را دم آفتاب کشتند
پیش رخ آن جناب کشتند
 
بر گریه شدیم، کشته ی مست
ما را وسط شراب کشتند
 
ما را وسط دو دیده خویش
ما بین دو نهر آب کشتند
 
گفتیم کجاست زندگانی
ما را عوض جواب ، کشتند
 
یک روز خود از ثواب
 رهبر انقلاب در خطبه‌های #نمازجمعه27دی: در این منطقه تا قبل از این حادثه اینجور کارها، مخصوص رژیم صهیونیستی بود که افراد را ترور کند. رهبر حماس را ترور کردند و گفتند که ما ترور کردیم. رهبر جهاد را ترور کردند و گفتند ما ترور کردیم. ترور میکردند و میگفتند ما کردیم. آمریکاییها آدم خیلی کشتند، در عراق در افغانستان در جاهای دیگر هر چه توانستند آدم کشتند منتها اعتراف نمیکردند که ترور کردیم. اینجا اعتراف کردند که ترور کردیم. رئیس جمهور آمریکا به زبا
درجه ابهام
1 از 4
سال‌ها پیش همین دور و اطراف
پسری در اتاقش ناگهان روی زمین افتاد
بیهوش شده بود
یک حالتی مثلِ کما
مادرش تا از آشپزخانه صدای افتادنش را شنید
آمد بالای سرش و بنا را گذاشت بر جیغ زدن
بعد هم خواهرش آمد و توی سرش میزد
و صورتش را چنگ میزد
دقایقی بعد پسر را روی دست بلند کرده بودند و لا اله الا الله میگفتند و سمت قبرستان میبردند
اما پسر نمرده بود
صداها را می‌شنید
فقط بیهوش شده بود و کسی این را نمی‌دانست
مردم فکر می‌کردند مرده است ولی ن
مصداقِ خاصش را نمی‌فهمید
اما معنایش قابل تعمیم است
سال‌ها پیش همین دور و اطراف
پسری در اتاقش ناگهان روی زمین افتاد
بیهوش شده بود
یک حالتی مثلِ کما
مادرش تا از آشپزخانه صدای افتادنش را شنید
آمد بالای سرش و بنا را گذاشت بر جیغ زدن
بعد هم خواهرش آمد و توی سرش میزد
و صورتش را چنگ میزد
دقایقی بعد پسر را روی دست بلند کرده بودند و لا اله الا الله میگفتند و سمت قبرستان میبردند
اما پسر نمرده بود
صداها را می‌شنید
فقط بیهوش شده بود و کسی این را نمی‌دان
اشتباه و خطا بخش بلامنازعه ی زندگی هستند .
نمیشه بدون خطا و اشتباه رشد کرد و به واقعیت زندگی نزدیک شد .
حذف هر انچه که روند طبیعی زندگیه باعث میشه ما درجا بزنیم مثل دروع ناخواسته؛ خطا و اشتباهات و ...
آدمی که هرگز اشتباه نکنه یعنی هیچوقت هیچ کاری نکرده !
آدمی که هرگز خواسته و ناخواسته دروغ نگفته یعنی وجود خارجی نداره یا خیلی زود از زندگی حذف شده !
روح وحشی
+وجدان کمک میکنه به سلامت از خطا و اشتباه بسوی واقعیت عبور کنی .
وجدان کمک میکنه از دروغ عمدی
مردی تعریف می کرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی، گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند بعنوان آخرین خواسته و وصیت چیزی را از آنها بخواهیم تا برای هریک از ما انجام بدهند. هریک از دوستانم تقاضاهای خود را گفتند و آنان خواسته های دو دوستم را انجام دادند و سپس آنها را کشتند. وقتی نوبت به من رسید بسیار وحشت زده و ترسیده بودم که ناگ
AnyDesk نرم افزاری است که برای ریموت شدن از یک کامپیوتر به دیگری ، مورد استفاده قرار می گیرد .
پس از فیلترشدن TeamViwer، نرم افزار AnyDesk همان کاربرد را برای ما دارد و قابل استفاده است . 
گاهی ممکن است ، چند ثانیه پس از شروع ارتباط ریموت ، به صورت ناخواسته ، ارتباط قطع شود . 
یکی از راه حل ها ، برداشتن تیک از گزینه Allow Direct Connection در بخش Connection است . 
 "بسم ربِّ الضعفا "
نمی دانم پدر خواست فرار کند که او را کشتند، یا شکنجه اش دادند و بعد او را کشتند، یا او را به الریاضیه بردند و داخل کامیون هایی بوده که مردم را به جای نامعلوم و بی بازگشتی می برده. غیر از پدر، دو پزشک دیگر هم بودند که هیچ اثری از آنها پیدا نشد. دکتر سامی الخطیب دکتر محمد عثمان. عده ای دیده اند که در استخر شهر الریاضیه 4 جسد با روپوش سفید را غسل داده اند اما نمی دانیم پدر هم بین آنها...
(صفحه 259)
_____________________________
پ.ن : یادی کنیم از مردم
دانلود رمان زن ناخواسته با فرمت پی دی اف
دانلود رمان با لینک مستقیم رایگان و فرمت های pdf,apk,epub,jar برای موبایل و کامپیوتر
 
| دانلود رمان زن ناخواسته |
 
دانلود رمان زن ناخواسته با فرمت پی دی اف کاملا رایگان
و با دانلود سریع در اختیار شما عزیزان
 
♦|   نام رمان : زن ناخواسته
♦| نویسنده : ناتاشا اندرز
♦| مترجم : فرشته . م . راد
♦| موضوع : خارجی / عاشقانه
♦| فرمت : پی دی اف
♦| تعداد صفحات : ۱۲
♦| خلاصه و قسمتی از رمان :
 
تمام چیزی که الساندرو دی
دانلود رمان زن ناخواسته با فرمت پی دی اف
دانلود رمان با لینک مستقیم رایگان و فرمت های pdf,apk,epub,jar برای موبایل و کامپیوتر
 
| دانلود رمان زن ناخواسته |
 
دانلود کریپتو تب برای کامپیوتر
 
دانلود رمان زن ناخواسته با فرمت پی دی اف کاملا رایگان
و با دانلود سریع در اختیار شما عزیزان
 
♦|   نام رمان : زن ناخواسته
♦| نویسنده : ناتاشا اندرز
♦| مترجم : فرشته . م . راد
♦| موضوع : خارجی / عاشقانه
♦| فرمت : پی دی اف
♦| تعداد صفحات : ۱۲
♦| خلاصه و قسمتی از
دخترزیبای‌چوپان چوپانى دختر زیبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که باید صنعت و حرفه‌اى یاد بگیرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى یاد گرفت. بعد دختر زن او شد. بعد از چند روز دختر و پسر رفتند گردش کنند. سر راه‌شان به قهوه‌خانه‌اى رسیدند، رفتند آنجا غذا بخورند. جلوى در قهوه‌خانه یک فرش انداخته بودند، پسر و دختر تا پایشان را روى فرش گذاشتند افتادند توى یک زیرزمین. نگاه کردند دیدند گوش تا گوش
لیزر موهای زائد راهی برای از بین بردن دائمی موهای ناخواسته لیزر موهای زائد یک روش پزشکی ثابت شده و ایمن برای از بین بردن موهای ناخواسته در قسمت های مختلف بدن است.
 
لیزر موهای زائد این روزها طرفداران زیادی دارد و بسیاری از آقایان و خانم ها برای راحت شدن از شر موهای ناخواسته خودشان از این روش استفاده می کنند. لیزر موهای زائد به معنای حذف دائمی موها توسط اشعه لیزر است که با تخریب فولیکول های مو از رشد مجدد آنها جلوگیری می کند.
فقط باید توجه داش
إذا کان لدیک کرامة وطنیة وإذا کنت مسلماً ، فقم بطرد الکفار الأمریکیین من بلدک. هاجموا شرفک. قتل رجالک. لقد قوضوا کرامة الشعب العراقی.
ترجمه :
"ای مردم عراقاگر شرافت ملی دارید و اگر مسلمانید ، کافران آمریکایی را از کشورتان بیرون کنید. آنها به ناموس تان تعرض کردند. مردان تان را کشتند. حیثیت ملت عراق را خدشه دار کردند. "
 
دانلود رمان زن ناخواسته با لینک مستقیم
 
| دانلود رمان زن ناخواسته |
 
دانلود رمان با لینک مستقیم و فرمت های pdf,apk,epub,jar برای کامپیوتر و گوشی های اندروید و آیفون
دانلود رمان خارجی و عاشقانه
 
|   نام رمان : زن ناخواسته
| نویسنده : ناتاشا اندرز
| مترجم : فرشته . م . راد
| موضوع : خارجی / عاشقانه
| فرمت : پی دی اف
 |تعداد صفحات : قسمتی از رمان
 خلاصه و قسمتی از رمان :
تمام چیزی که الساندرو دی لوسی از همسرش میخواهد یک پسر است . و بعد از یک سال و شش ماه زند
 
 
 
 
بنزین که قیمتش را کردند سه برابر، یکی دو روز بعد از آن اینترنت را هم قطع کردند،
یعنی چیزهایی که فکر می‌کردند برای‌شان خطرناک است و
پایه‌های حکومت‌شان را سست می‌کند،
از دسترس مردم خارج ساختند، مثل شبکه‌هایی که با آنها حالت را می‌پرسیدم.
امروز سه‌شنبه بود و الان سه روز بیشتر است که خیلی‌ها مثل من احساس می‌کنند
جایی گیر افتاده‌اند مثل شعب ابیطالب.
بانک‌ها آتش گرفت، فریادهایی که زده و خون‌هایی
دخترزیبای‌چوپان چوپانى دختر زیبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که باید صنعت و حرفه‌اى یاد بگیرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى یاد گرفت. بعد دختر زن او شد. بعد از چند روز دختر و پسر رفتند گردش کنند. سر راه‌شان به قهوه‌خانه‌اى رسیدند، رفتند آنجا غذا بخورند. جلوى در قهوه‌خانه یک فرش انداخته بودند، پسر و دختر تا پایشان را روى فرش گذاشتند افتادند توى یک زیرزمین. نگاه کردند دیدند گوش تا گوش
 (وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ) الخ، یعنى زنان شما را نمى ‏کشتند، و براى خدمتگزارى و کلفتى خود زنده نگه می داشتند، و آنان را مانند پسران شما نمى‏ کشتند، پس کلمه (استحیاء) بمعناى طلب حیاة است، ممکن هم هست معناى آن این باشد که با زنان شما کارهایى مى‏ کردند، که حیاء و شرم از ایشان برود، و معناى (یسومونکم) ..." تکلیف مى‏کنند شما را یا می رنجانند شما را بعذاب سخت" مى‏ باشد.
 ترجمه تفسیر المیزان، ج‏1، ص: 286
------------------------------
گفت:" وَ اللَّهُ عَلى‏ ما ن
صوت مصاحبه با مخاطبین عزیز نجف آباد نسبت به اجرای تئاتر جابر
تیر ماه 98
 
"شهید روز عاشورا، لاله عطشان زهراتشنه بریدن رگ هاتو، تو روز روشن واویلااگر کشتند چرا آبت ندادند ... چرا زان درّ نایابت ندادنداگر کشتند چرا خاکت نکردند ... کفن بر جسم صد چاکت نکردند"
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان تو
تیم مدیریت سایت بوستان ولایت شهادت اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب رو به همه‌ ی شما دوستداران اهلبیت علیهم السلام تسلیت عرض می کنم.
حضرت علی علیه السلام فاتح خیبر بودند. ایشان کسی بودند که با عمرو ابن عبدود جنگجوی نامدار عرب جنگیدند و او را کشتند. ایشان کسی بودند که وقتی قاضی که خود او را به سمت قضاوت گماشته بود می خواست در برابر مرد مسیحی رای را به امام علی بدهد این اجازه را به او نداد و گفت قوانون برای همه یکی است.
حضرت علی علیه السلام اسوه ی
عادت خیلی مزخرفه، مثلا روزی سه بار ناخواسته گردنمو بین انگشتام‌ له می کنم و می گیرم، شب ها دستامو می برم سمت سرم کش مو رو باز کنم‌‌ یا دستم میره سمت شماره ات بهت زنگ بزنم، یهو یادم میاد، گردنبند و دادم مامان، موهامو از ته زدم و تو هم مُردی.
پ.ن: و نمی نویسم تا یادم بره
هنوز هم من،در عبور از سنگها،نفس میزند.در بین بازوان احساس،در میانه شبهای نبودنت،در خواب روزهای نجستنت،و در جنگ با عقربه‌ها،که چرا میگذرند؟!در پشت این دیوار،جارچی‌ها،دیوانه شدنداز جار دیوانگان!در کناره‌ی مردم بی احساس،کشتی زندگی،در پیچکشان،پیچ خورده،و بی تحرک،نفسهای به شماره افتاده اش را،میشمارد!و صدافت گلی بود،که خورشیدش راکشتند!و تلقینِ دروغ،نمایش درست اشتباه است!و واقعیت را دروغ!و خنده را،سلاح صلاحشان،و خندیدن بر درد،مسکنی کشن
شنبه که دخترم از مهد اومد، توی راه خونه یهو گفت مامان مامان ببین باباجون قاسم رو!
نگاه کردم. عکس سردار سلیمانی بود!
چه قشنگ به بچه ها این افتخارمون رو معرفی کرده بودند.
دیگه هر چی بیرون می ریم دنبال عکس باباجون قاسم می گرده.
تازه خیلی هم قشنگ در مورد خوبیهای اون و اینکه آدم بدا او رو کشتند براشون گفته بودند.
توی دلم به خاله های خوبشون آفرین گفتم که
همینطوری روح مقاومت در دل بچه ها نهادینه میشه.
همان که پیامبر رحمتمون فرمودند: آموختن در کودکی مثل
یه دعایی هست که یه وقتایی ناخواسته و بی اختیار به زبون میارم!و عجیب هم عشق میکنم !خدایــا...از شــر خـودم،بـه تـو پنــاه می بـــرم.وووویییی که خدا میدونه چقدر به آرامش میرسم وقتایی که حس میکنم هیچکس جز خدا پناه و دوستدار من نیست، حتی خودم!!!!
دانش آموزان عزیز سلام
امیدوارم توی این روزهای کرونایی حالتون خوب باشه
برای جبران تعطیلات ناخواسته اخیر اینجا هستیم. اینجا درسهای جدید، تکالیف مرتبط و آزمونهایی ارائه میشه که بتونه به شما کمک کنه تا از وقتتون نهایت استفاده رو ببرید.
 
یه جوری دهانم رو دوختی که همه حرفها توی دلم موندن موندن موندن روی هم، نمی دونم کی قراره این بغض بترکه، ترکیدنی...
زیر پای همه مبناهای فکری و دلی م رو کشیدم، ندانسته، ناخواسته
یه جایی، سر یه پیچ تند بدون تابلو راهنما، توی یه جاده ی یه طرفه ی بدون شونه...
 
تکبر بر پیغمبران و امامان مانند کسانیکه بانهانگرویدند و گفتندانومن لبشرین مثلنا بلکه بایشان ناسزا گفتند و انهارا کشتند تکبر بر بندگان خدا وسبب تکبر چند چیز است 1 علم ودانش 2 عمل و عبادت3 حسب و نصب نژادی 4 چمال وزیبایی 5 ثروت و داریی  6 زور وبازو و نبرومندی 7 دوشتن پیروان و یاران و شاگردان و نو کران و فامبل و خوبشان  اما معالجه تکبر دو راعلمی و عملی دارد راه علمیش اینستکه انسان بحقارت و پستی خود و عظمت و کبریایی پروردگارش اگاه شود ولی این دو اگا
رمان ناخواسته ای به رنگ اجبار
نویسنده:آرزو توکلی
تعدادصفحات:۲۷۵
ژانر:عاشقانه-اجتماعی-تراژدی
فرمت:PDF-JAR-AOK-EPUB
خلاصه:
ساره دختریه از تبار تمام دختران جامعه مون، دختری که با تمام وجود عشقش رو می‌پرستید، ساره دختری عاشق و آرژین مردی با عشقی ممنوعه، مردی که نخواست عاشقانه‌های عشقش و برادرش را نابود کنه ولی مجبور شد…دختری که با تمام معصومیت محکوم شد به و ازدواج با مردی که برایش برادر بود… زندگی دو عاشق گره خورد به هم… یکی عاشق او و او عاشق دیگری
یکی از خیانت‌هایی که رسانه -در عنوان کلی خودش- خواسته یا ناخواسته مرتکب شد این بود که
چیزهایی رو به کسانی رسوند که مطلقا اهلیتش رو نداشتن.
اونایی که جلوی این نامحرم -حالا دیگه- همه‌جاموجود حجاب می‌کنن
یه چیزی حالیشونه، منم که نمی‌فهمم.
آنقدر می نویسم و پاک می کنم و می نویسم و پاک می کنم و نتیجه ای نمی دهد و هر روز روی این ها تلنبار می شود و این صدای لعنتی هم هر روز بیشتر از دیروز بی استفاده می ماند که آخرش رودل می کنم... این خط این هم نشان... در حال حاضر تنها چیزی که مرا از منفجر کردن وبلاگ با پست های احمقانه باز می دارد «روز های مرده» است و این امید که فردا باشگاه دارم و آنجا ناخواسته خالی می شوم ...
نام رمان : ناخواسته‌هایی به رنگ اجبار
نویسنده : آرزو توکلی کاربر انجمن یک رمان
ژانر: عاشقانه_تراژدی
تعداد صفحات : 275
منبع :یک رمان
مقدمه:گاهی اوقات دلت یه چیزی می‌گه عقلت یه چیز دیگه! امّا حرف عقل و قلبت اون‌قدر‌ها مهم نیست چون روزگاه به ساز تو نمی‌رقصه. این تویی که باید رق*ص*ت رو همراه با ملودی زندگیت تنظیم کنی تا موفق بشی! حالا این وسط‌ها ممکنه برای توی آهنگی نواخته بشه ناخواسته، مجبوری برقصی ناخواسته، مجبوری لبخند بزنی ناخواسته و حالا ای
شدت دشمنی بنی امیه با امیر المومنین علیه السلام
ذهبی از علمای بزرگ اهل سنت عمری می‌نویسد:
قال أبو عبد الرحمن المقرئ كانت بنو أمیة إذا سمعوا بمولود اسمه علی قتلوه فبلغ ذلك رباحا فغیر اسم ابنه.
ابو عبد الرحمن المقری گفت: بنی امیه اینگونه بودند که هر وقت می‌شنیدند نوزادی اسمش علی است او را می‌کشتند؛ تا اینکه خبر به رباح رسید، پس او اسم فرزندش را که علی بود تغییر داد.
سیر اعلام النبلاء، تالیف ذهبی، جلد ۵، صفحه ۱۰۲، چاپ موسسة الرسالة
گفت پایش خواب رفته است، بدجنسی‌ام گل می‌کند، می‌روم که پایش را له کنم، یک پایش را بالا می‌برد، گمان می‌کنم باهوش‌تر از آن است که همان پای خواب رفته‌اش را بالا برده باشد، روی پای دیگرش نشانه می‌روم، نشانه‌ام و خودم هر دو به خطا می‌رویم، آن پای دیگرش مصنوعیست. می‌گوید یک وقت فکر نکنی ناظم هستی مرا تنبیه کرده و یک پا در هوا نگاهم داشته، آن پایم را دادم تا این پایم روی خاک وطنم باشد. نگرانش نباش پا هم مثل ناخن پا در خواهد آمد اما اندکی طول م
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی
با تفاخر و وقاحتی تمام گفت که علی کرم الله وجهه دخترش را به عقد عمر درآورد
با دو دست بر سرم زدم و زانو هایم سست و بر زانو نشستم، یک دل سیر دوباره بر مظلومیتت گریه نه ناله زدم و فریاد کشیدم که آنچه تحمل کردی بسیار بسیار بسیار بیشتر و شدید تر و کمر شکن تر از خار در چشم و تیغ در گلو بود...
در پیش چشمانت
همسرت را کشتند و فرزندت را سقط کردند و طناب بر گردنت انداخته و...
حتی جواب سلامت را ندادند
و به این اکتفا ن
دوستی پرسید سردار را کی کشتند؟
گفتم وقتی ما خواب بودیم
و بعد به این فکر کردم که نکندخواب بمانیم و دشمن هر چه خواست بکند!
منبع عکس: تسنیم
سردار سلیمانی یک از ارکان اتحاد امت اسلامی هستند، مواظب تفرقه افکنی دشمنان باشیم. کلا مواظب باشیم، در فضای مجازی با بازنشر مطالب تفرقه انگیز به تفرقه افکنان کمک نکنیم.
احتمالا از امروز تلاش هایی انجام خواهد گرفت:
1 - القای دخالت عراقی ها در ترور
2 - پخش کلیپ های تقطع شده ی شادمانی عده ای در سوریه، لبنان، فلسطین
یادم میاد جوان بودم، یه ماجرایی از یکی از بچه‌های فامیل شنیدم،
به شوخی تو جمعی که فقط من و مامانم و خواهرم بودیم از عبارت "دوست‌پسر و دوست‌دختر" استفاده کردم.
مامانم رنگ از چهره‌ش پرید، گفت هرگز نام عمل فحشاء رو به این سادگی بیان نکن..گفتنش قلبت رو کدر میکنه..گناه رو در نظرت عادی‌تر می‌کنه و روحت رو تنزل میده.
بعد هروقت که رساله میخوندم می‌دیدم هرجایی که از گناهی بزرگ صحبت شده یه عبارت قبل و بعدش هست: معاذ الله، العیاذ بالله، نعوذ بالله...
ق
جنگ اعصاب 
صبح به صبح بیدار 
تمام شب بی خواب
مغز بیمار 
خسته از جنگ، خسته از کار 
راه مرگ هر روز 
مسیر زندگیمان بود 
کارمان این است، مرگ تدریجی 
دود ماشین و، پیچ های پی در پی
خسته از تکرار، خسته از مردم 
حس تو این است، از همه عقب ماندی 
راه برگشتی نیست، پیر و بی هدف ماندی 
مرگ تلخ است اما 
راه دیگر چیست؟ 
جز به بیهودگی رفتن 
جز به روح خود را کشتن 
نه دگر قلب و، نه دگر احساس 
نه کمی عشق و، ذره ای اخلاص 
همه شان را کشتند، همه شان را بردند 
آنچه باق
دردناک تر از عاقبت «فرعون»، «زجر»ی است که آسیه کشید...
دردناک تر و غم انگیزتر از شهادت «علی» با شمشیر ابن ملجم، «شهادتِ ولایت»ش توسط مردم دنیاپرست بود!
دردناک تر از شهادت «حسین» طرز فکر کسانی بود که او را کشتند!
که به فرمایش حضرتش «شکم هایشان از حرام پر شده بود!»
آری... دردناک تر از مقبولیت، مظلومیت است.
چه سخت است «انتظار...» و هم نشینی با نفاق. «خار در چشم و استخوان در گلو!»
چه تلخ است هم سفرگی با «نفاق»؛ لبخند به لب دست به سینه...
خدایا؛ فرمودی با
بسیاری از افراد می خواهند بدانند که چگونه کامپیوترهای ویندوز را سرعت بخشید. بسیاری از کارها وجود دارد که می توانید برای سریعتر کردن رایانه شخصی خود انجام دهید. من در حد امکان اطلاعاتی را برای کمک به شما در ساخت سریعتر رایانه شخصی خود ارائه خواهم کرد.ابتدا می خواهید برنامه های ناخواسته را حذف کنید. گاهی اوقات رایانه شخصی شما با نرم افزاری بارگیری می شود که حتی از آن استفاده نمی کنید. با دنبال کردن سه مرحله ساده می توان این کار را حذف کرد.مرحله
سلام
 شنیدید که چارلی چاپلین میگه :
 
وقتی ‌گلی را دوست دارید آن را میچینید و اما وقتی که عاشق گلی باشید هر روز  او آبیاری می کنید. فرق بین عشق و دوست داشتن این است .
 
این داستان واقعی که میخوام بنویسم راجع به همین قضیه است آدمیایی که فکر میکنن فقط دوست داشتن کافیه ، غافل از اینکه خواسته یا ناخواسته باعث چیده شدن اون گل میشن ‌. 
خاطره غرور بادکنکی
خاطره غرور بادکنکی
 
غرور بادکنکی
ماشین مان را حججی پوش کرده بودیم و شده بودیم کتابخانه سیار حججی.با ۴ ماشین دیگر که از دوستانمان بودند، همراه شدیمو کیف های کتاب شهید حججی را که پر از کتاب های امام زمانی نذری بود، روی دوشمان گذاشتیم.خیلی زود رسیدیم و بعد از عرض ادب خدمت بی بی، رفتیم سمت دشت.
بیاد داستان بی بی زبیده افتادم:دشت خالی بود و پرنده ای پر نمی زد؛“سربازان رسیدند…وقتی بانو را با دو خادمه اش فراری دادند، شیعیان جنگ
جلوگیری از باز شدن صفحات تبلیغاتی ناخواسته در اندروید
امروز از بخش فناوری یک بار برای همیشه یاد می گیریم چگونه از شر باز شدن صفحات تبلیغاتی ناخواسته در اندروید خلاص شویم با آموزش کاربردی “جلوگیری از باز شدن صفحات تبلیغاتی ناخواسته در اندروید” با ابزار وبلاگ همراه شوید مشکل روی اعصاب باز شدن صفحات تبلیغاتی که به صورت اجباری است ممکن است از مرورگر های تبلت و گوشی یا اپلیکیشن های نصب شده باشد نمایش پنجره های تبلیغاتی که در گوشی شما ظاهر م
بیش از یک هفته است از هیچ جا و هیچ کسی خبر ندارم. خودم خواستم. این طور دوستان سره از ناسره بهتر شناخته می شوند! تمام ارتباطاتمان وصل است به این فضای مجازی کوفتی. فضای مجازیِ پر از سوء تفاهم. پر از تصویرهای غلطی که -ناخواسته- از خودمان نشان می دهیم و از دیگران هم باور می کنیم. تصویرهایی که حتی اصلشان بهتر است.
حالا پس از مدتی برگشتم به اصل خویش. به وبلاگ نویسی.
زندگى شده بود تیک تاک ساعت تا سکوت رو بشکنه.تا خواسته یا ناخواسته غرقم کنه توى خاطرات..ى تویى ک تمام گذشته منو پر کرده بودى..نمیدونم دست خودت بود یا نه اما خوب میدونستم ک من تنها مجرم این داستان،شناخته شده بودم.خوب میدونستم حلقه دار رو تو انداخته بودى گردنم تا هر ثانیه یادم بیارى که هیچوقت دوستم نداشتى. امضا:سال ها قبل؛دوشنبه اى ک هیچگاه یادم نمیرود...!
متاسفانه سالروز تولد ملکه انگلستان با
تولد یکی از بستگانم توام شد. خیلی دلم می‌خواست در این جشن مهم شرکت می‌کردم یا دست‌کم
بانی هزینه‌هایش می‌شدم لکن نه فرصتش هست و نه شرایط مالی‌اش فلذا این قصیده را تقدیم
به محضر ملکه الیزابت سرانداختم و البته که ناتمام است فعلا همین نسخه ناقص به عنوان
هدیه روز تولدش:
 
 

روباهِ پیر، زخمیِ شیرِ جوان ماست

کیک تولد ملکه، خان‌و‌مان ماست

 

شمعش ز سوز آه شب و روز ما دریغ

تزئینش از تموّج خونِ روانِ ماست

 
متاسفانه سالروز تولد ملکه انگلستان با
تولد یکی از بستگانم توام شد. خیلی دلم می‌خواست در این جشن مهم شرکت می‌کردم یا دست‌کم
بانی هزینه‌هایش می‌شدم لکن نه فرصتش هست و نه شرایط مالی‌اش فلذا این قصیده را تقدیم
به محضر ملکه الیزابت سرانداختم و البته که ناتمام است فعلا همین نسخه ناقص به عنوان
هدیه روز تولدش:
 
 

روباهِ پیر، زخمیِ شیرِ جوان ماست

کیک تولد ملکه، خان‌و‌مان ماست

 

شمعش ز سوز آه شب و روز ما دریغ

تزئینش از تموّج خونِ روانِ ماست

 
من کشیدم. می دونم چه دردیه ... فکر کن هیچی محلت نده ... هیچی ها ... اصلا انگاری که تو رو اون خلق نکرده باشه. انگاری فرشته ها خواسته باشن شیطنتی کنن و قاطیِ بقیه ی آدما، تو رو تفریحی ساخته باشن و فرستاده باشن زمین ... بی اذن خدا. 
نتیجه اینکه ... مهم نیستی براش. میشی عینهوی این بچه هایی که ناخواسته به دنیا میان ... هی نگات می کنه و هی میگه تو رو کجا دلم جا بدم آخه؟
همه ی بچه ها آمده بودند و داشتند بازی میکردند ولی به جای اینکه من را بزنند خودشان را میزدند و من بالای تخت به آنها نگاه میکردم و میخندیدم. استاد نصر که میخواستند آنها را از هم جدا کنند، نتوانستند و ناخواسته وارد بازی شدند . شدت بازی زیاد شده بود ناگهان خبری رسید که
ادامه مطلب
آخرین جمله‌ای که توی آخرین ساعات سال به خودم دارم میگم اینه که:
همه چیز قابل تحمله و همه چیز قابل بخشش جز چیزی که باعث شکستن دل دیگرون بشه
امید وارم دلی رو نشکسته باشم توی یک سالی که گذشت. و اگر هم خواسته یا ناخواسته زخمی نشوندم بر دلی خدا به دلش بندازه و باهام صاف بشه 
منم دارم سعی میکنم دلم رو صاف کنم با همه اونایی که شاید جایی باعث شکستن دلم شدند.
تا چه پیش آید زین پس 
من انسان را از گل آفریدم، ولی از روح خود نیز در او دمیدم.
من انسان را پر وبال ندادم، ولی وی را اشرف مخلوقات دانستم.
من جهنم را آفریده بودم، ولی انسان را در بهشت قرار دادم.
من درختی ممنوعه ساختم، اما استفاده از دیگر درختان را آزاد گذاشتم.
من شیطان را آفریده بودم، اما توانایی نه گفتن را به او داده بودم.
انسان با خوردن سیب ممنوعه دلم را شکست، اما از آنها دلسرد نشدم.
من انسانها را از بهشت بیرون کردم،اما از درگاه ام بیرون نکردم.
من انسان را تنها به زم
218-  و من کلام له (علیه السلام)> فی ذکر السائرین إلی البصرة لحربه (علیه السلام) <فَقَدِمُوا عَلَی عُمَّالِی وَ خُزَّانِ بَیْتِ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی فِی یَدَیَّ وَ عَلَی أَهْلِ مِصْرٍ کُلُّهُمْ فِی طَاعَتِی وَ عَلَی بَیْعَتِی فَشَتَّتُوا کَلِمَتَهُمْ وَ أَفْسَدُوا عَلَیَّ جَمَاعَتَهُمْ وَ وَثَبُوا عَلَی شِیعَتِی فَقَتَلُوا طَاِئفَةً منْهُمْ غَدْراً وَ طَاِئفَةٌ عَضُّوا عَلَی أَسْیَافِهِمْ فَضَارَبُوا بِهَا حَتَّی لَقُوا الل
بسم الله
 
آن ‌که باید نگران شکستنش در اثر سرد و گرم شدن بود نه سیمرغ‌های ایرانی جشنواره، بلکه ایرانی‌ای است که دو روز قبل علیه منافقین فیلم ساخته و حالا با حرف‌هایش - ان‌شاءالله ناخواسته - به آسیاب همان قاتل‌ها و حامیان‌شان آب می‌ریزد...ایستادن در غبار فتنه‌های آخرالزمان، کار پیروان متوسلیان‌ها و حاج قاسم هاست؛ نه رهروان راه اصغر فرهادی‌ها...
پ.ن. ان‌شاء‌الله همه‌اش سوءتفاهم و اشتباه باشد.
 
#غربال_دهر
 
سید مصطفی محقق داماد:
اگر بنا نیست معرفت داشته باشیم، بهتر است دین نداشته باشیم, چرا که دین بدون معرفت به‌ مراتب از بی‌دینی بدتر است. شاید به اندازه‌ای که جهلِ ناشی از دین خون ریخته، سر بریده، و انسان‌های دیگر را به قصد قربت قطعه‌ قطعه کرده، آدم نکشته باشد و هیچ بلایی نقش کج‌اندیشی دینی را ایفا نکرده است.
در زمانی که الآن زندگی می‌کنیم، اگر گوش دل‌تان را باز کنید، در همین منطقه خاورمیانه، ناله‌های کودکانی را می‌شنوید که جلو روی‌شان پد
در رثای امام حسین علیه السلام جنیان نوحه سر دادند و آسمان خون بارید (به روایت اهل تسنن)
محب الدین طبری عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:
عن أم سلمة، قالت: لما قتل الحسین ناحت علیه الجن ومطرنا دما.
ام سلمه (رضوان الله علیها) گفت: آن هنگام که حسین (علیه السلام) را کشتند جنیان در عزای او نوحه سر دادند و از آسمان باران خون بارید.
ذخائر العقبی، تالیف محب الدین طبری، جلد ۲، صفحه ۱۷۲، چاپ دار الکتاب الاسلامی
هوشنگ معلم ساده و با شرافتی که به زندگی خود قانع است و چشم‌داشت زیادی به
مال دنیا ندارد، اما ناخواسته در مسیری قرار می‌گیرد که زندگی اش تغییر
می‌کند و وارد جریان اختلاس و کلاهبرداری می‌شود. او به شکل غیرمنتظره‌ای
صاحب مال و منال و ثروت بادآورده‌ای شده و از شخصیت قبلی خود فاصله
می‌گیرد. داستان در چند دوره زمانی از قاجار تا به امروز روایت می‌شود.
ادامه مطلب
قرص اورژانسی در مواردی که رابطه جنسی محافظت نشده صورت بگیرد و امکان بارداری هستی داشته باشد، مصرف می شود الی از بارداری ناخواسته بازداری شود. مصرف این قرص در سال بیش از ۲ بار مجاز نیست. تاثیر قرص اورژانسی در دوران شیردهی به شرح ذیل است.
تاثیر قرص اورژانسی در دوران شیردهی
قرص های ضد بارداری در بر گیرنده هورمون های ساختگی استروژن و پروژسترون هستند و باعث می شوند پریودی سیکل منظمی را داشته باشد.
علاوه بر این ها قرص های هورمونی دیگری هم هستی دار
http://WWW.NEGARSKIN.IRدو هفته قبل تزریق بوتاکس داشتم که پس از یک هفته افتادگی پلک یک‌طرف ایجاد شد، چه مدت به این صورت باقی خواهد ماند؟
 
گاهی مقداری از بوتاکس تزریق شده مهاجرت کرده و عضلات ناخواسته را ضعیف می کند. در افتادگی پلک بوتاکس روی عضله بالابرنده پلک اثر کرده  و بسته به مقدار دارویی که مهاجرت کرده زمان بهبودی حدود دو هفته است.
در آمریکا صدها هزار گرگ‌ را کشتند تا گوشت بیشتری نصیب انسان شود و در چین میلیون‌ها گنجشک‌ها قربانی شدند تا مردم غله بیشتری بخورند. نتیجه هردو نسل کشی فاجعه بود؛ در آمریکا گوزن‌ها آنقدر زیاد شدند که چیزی نماند تا این کشور را به بیابانی تبدیل کنند و در چین، جمعیت حشرات به قدری فزونی یافت که حتی ریشه غلات را هم خوردند.
دخالت‌های دولت در اقتصاد دست کمی از به هم ریختن تعادل در چرخه طبیعت ندارد. 
سیاستمداران این حق را برای خود قائلند که در همه ا
از تبعات یک رابطه ی غلط 
و تجربه ی خیانت اینکه 
بعد گذشت یک سال و چند ماه خواب میبینی که با همون ادم  اون تجربه ی تلخ تکرار میشه برات
وقتی ک از خواب میپری میبینی انقد پاهات محکم نگه داشتی ک ماهیچه های پات گرفته و چند روز بعد هم حتی همون گرفتگی هست 
بعضی وقت ها هرچند ناخواسته ولی کابوس های زندگی رو تجربه میکنیم 
چیزایی که یک روز برات کابوس بودن
الان عادی داری باهاش زندگی میکنی:) 
من هیچ گونه کاری باهاش نـدارم شاید خودش زنگ بزنه ، امیدوارم حرفایی که پشت تلفن بهم زد بدونه چقدر بد بود بدونه چقدر حال بد منو توی اون حالت بیشتر بد کرد ...
من حتی بدترین آدمـا رو هم بخشیـدم ولی هیچ وقت از یادم نمیرن یک روز اینا ناخواسته به خودشــون ضربه میزنند ...
بخشیدنی هارو بخشیدم ! 
راستی امروز یه پست پیرامون اون کتابم میذارم شاید بدردتون خورد دوستای گلم و بلاگـرهای عزیز❤
 
فکرش را بکن؛ روزگاری زمین و هفت فلک اطراف آن همگی تحت تسلط جن ها بود، تا این که نسل انسان در زمین پا گرفت، جن ها که تاب تحمل رقیب را نداشتند شروع به از بین بردن انسان ها کردند، تا این که خداوند به پریان که ذاتشان از آب بود فرمان داد تا از انسان حفاظت کنند، پریان در عمق شور اقیانوس ها سکنی گرفته بودند و انسان را از حمله های جن ها حفظ کردند، اما جن ها با شرارت از نیروهای آسمانی و افلاک علیه پریان استفاده نمودند و شمار زیادی از آن ها را کشتند، تا ای
شهر سوال - اگر زمانی به طور ناخواسته بحثی درگرفت، سعی کنید مکان را ترک کنید و زمانی
که آرامش یافتید بازگردید و صحبت کنید. گاهی هم که ناخواسته رفتار یا کلام
نادرستی میگویید، باز ، در زمان آرامش آن را مطرح کنید و البته دلایل
خودتان را هم برای موضع گیری خود بیان کنید. حتما می دانید که در سنین
بالاتر، همه افراد با هر سلیقه و تفکر، بیش از هر چیز نیازمند توجه و
احترام هستند. قطعا احترام گذاشتن شما (رفتاری و کلامی) بسیاری از امور
دیگر را میتوند پوش
اسیرِ سایه ی نحسی شدیم به اسمِ "غم"
اسیر سایه ی شومی که سال ها
پا به پای عمرمان قدم گذاشت و ماند و نرفت؛
زدند و زخمش روی جسممان ماند،
کشتند و غَمَش روی دلمان ماند،
پرواز کردند و غمِ سقوطشان لرزه به تنمان انداخت،
صبح به صبح،
چشم باز کردیم و شنیدیم
اخبارِ منحوسی را که ریشه به قلبمان زد،
ما 
گرفتاریم
به پرواز های از مبدا معلوم
تا مقصدی نامعلوم،
دچاریم
به اضطراب های منتهی شده به تلخی،
به خوشی هایی که هنوز از راه نرسیده فراموششان میکنیم،
توی این بر
توی جمع هایی که خواسته ناخواسته الان باهاشون درگیرم( دانشگاه، فامیل، یه عدهی متفاوتی از دوستا، فامیلای دور) ، هی میگن کاش یکی بیاد از این وضع نجاتمون بده ( این وضع: وضعِ مسخره ی نارضایتی از استاد، وضعِ تعصب بیخود شوهر، وضعِ کنترل ببش از اندازه ی والدین و ...)
اون لامصبی که شرایط رو تغییر میده، خودتی. اون لامصب تویی که جای یه کاری کردن، داری غر میزنی.. حالیته؟ نه جداً حالیته؟ تویی..
متاسفم، تو به خودت نیاز داری
از قدیم گفتن انسان جایز الخطاست! میدونید چرا میگن جایز الخطا؟ ینی جایز هست که خطا کنه!چون از اشتباهاتش درس میگیره
اما وای و صد وای به اونروزی که یه اشتباه انجام بده که هرچقدم با خودش کلنجار بره نتونه خودشو ببخشه
میدونید تو زندگی همه ما یه سری لحظه ها و کارای خاص وحود دارن که ما با فکر کزدن به اون آرامش پیدا میکنیم،حس خوبی بهمون میدن
اما گاهی اوقات یه حرف اشتباه میتونه تمام خاص بودن اون قضیه رو از بین ببره
و براتون آرزو میکنم هیچوقت اون کسی نبا
بعد از سقوط شاه سلطان حسین صفوى ، و غلبه افغانها بر ایران ، محمود افغان
یکى از اقوام خود را که ((مگس خان )) نام داشت ، فرماندار شیراز کرد.
وى پس از چند روزى که در شیراز بود، روزى کنار قبر حافظ رفت ، بر اثر
تعصبات غلطى که داشت تصمیم گرفت قبر حافظ را خراب کند، هر چه اطرافیانش او
را نصیحت کردند که از این تصمیم بگذرد، او گوش نکرد، سرانجام قرار بر این
شد که از دیوان حافظ، در این مورد، فالى بگیرند، وقتى که دیوان را باز
کردند، این شعر در آغاز صفحه راست
تماشای مداوم یک رسانه یا شبکه خبری خاص و یا مطالعه پیوسته کتاب‌ها و نشریات خاص. گوش کردن مداوم یک سخنرانی خاص و یا شرکت در جلسات و گروه‌های سیاسی و مذهبی وفکری خاص. و به تعبیر بهتر بستن دریچه های مغز به روی تنوعات فکری عالم و فقط یک مجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن به تدریج و چه بسا نا دانسته و ناخواسته فرد را به یک ربات برنامه ریزی شده توسط دیگران تبدیل می کند زندگی انسانی یعنی باز کردن مجراهای مختلف در ذهن و مواجه آگاهانه نقادانه و فعالا
یکی از دغدغه های من، خواندنِ نمازِ اول وقت است!
در خانه ی پدری، از وقتی که یادم می آید، یک قانون نانوشته بوده: "اذان که شد، مهم نیست چیکار میکنی، باید بلند بشی و وضو بگیری و نماز بخونی." و خب طبیعتاً هر کسی که وقتِ اذان در آن خانه باشد، ناخواسته تابعِ جمع میشود.
منتها وقتی در خانه ی خودت، با قوانینِ خودت زندگی کنی، طول میکشد که یک قانونِ جدید، همه گیر و ماندگار شود. نه فقط در مورد نماز خواندن، این موضوع در مورد هر چیزی صدق میکند.
همیشه دوست داشتم
 
❤رمان آرام❤  
خلاصه رمان:مردی از جنس غرور که گذشته ی تلخی داشته و این تلخی زندگی باعث شده از مسبب آن انتقام بگیره ولی زندگی جور دیگه ای برای اون رقم می خوره که ناخواسته عاشق کسی می شه که قرار بود زندگی اونو مثل خودش تلخ و عذاب آور کنه ...
  برای خرید کتاب به پیج اینستاگرام مراجعه کنید.       
❤رمان آرام❤
 خلاصه رمان:مردی از جنس غرور که گذشته ی تلخی داشته و این تلخی زندگی باعث شده از مسبب آن انتقام بگیره ولی زندگی جور دیگه ای برای اون رقم می خوره که ناخواسته عاشق کسی می شه که قرار بود زندگی اونو مثل خودش تلخ و عذاب آور کنه ... 
برای خرید کتاب به پیج اینستاگرام مراجعه کنید.
دیروز که برادرم اومد خیلی از من  دلخور بود که چرا بهش روز معلم رو تبریک نگفتم و دلش خیلی از من پر بود و من سکوت کردم و هیچی در برابر شکایتهاش نگفتم اما بعد که نشستم راجب این قضیه نوشتم دیدم که در چه لحظه هایی که هیچ رد پایی ازش نبود تو اون لحظه های تنهایی  و با خودم گفتم هر چند من این کارو ناخواسته انجام دادم اما کار خیلی خوبی کردم گاهی باید دل آدمها بشکنه تا بتونن دل شکستن رو خوب درک کنن وصدای شکستن قلبشون به گوش خودشون برسه. گاهی این تنها ترین
امام باقر ع فرمود چون دختر یزد گرد  در ا نزدعمر اوردند دوشیزگان مدینه برای تماشای او سر میکشیدند  وچون وارد مسجد شد مسجد از پرتوش درخشان گشت  کنایه از اینکه اهل مسجد از قیافه جمال ان دختر شادمان و متعجب کشتند عمر باو نگریست دختر رخسارخود را پوشیدو گفت اف بیروج بادا هرمز وای روز گار هرمز سیاه شد عمر گفت این دختر مرا ناسزا میگوید و بدو متوجه شد امیرالمومنین ع بعمر فرمودتو این حق نداری باو اختیار ده که خودش مردی از مسلمین را انتخاب کند و در سهم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه شما خوبان
شب قدر است و شب بازگشتن به سمت خدا. خدا همه چیز را می بخشد جز حق الناس را! حق الناس مهمه... خیلی چیزا رو از آدم می گیره... 
خیلی بدی کرده ام خواسته یا ناخواسته اش مهم نیست. بدی های داشته ام. اشتباهاتی داشتم.... دستم به خیلی ها شاید نرسد حلالیت بگیرم اینجا محل خوبی است برای حلالیت طلبیدن . حلالم کنید ! با تمام استخوان بودنم ازتون میخوام حلالم کنید اگه نمیبخشید بگویید دقیقا چه کنم که ببخشید. ازتون ممنونم. 
 
❤رمان آرام❤
 خلاصه رمان:مردی از جنس غرور که گذشته ی تلخی داشته و این تلخی زندگی باعث شده از مسبب آن انتقام بگیره ولی زندگی جور دیگه ای برای اون رقم می خوره که ناخواسته عاشق کسی می شه که قرار بود زندگی اونو مثل خودش تلخ و عذاب آور کنه ... 
برای خرید کتاب به پیج اینستاگرام مراجعه کنید.  
 
گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوائل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون ‌آسیبی ‌به‌ گوسفندان‌ نمیرساند‌ وبخاطر ترحم‌ به‌ این ‌حیوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و‌ بچه‌هایش‌، او را بیرون ‌نکردیم‌، ولی ‌کاملا ا‌و را زیر نظر‌ داشتم‌.
این‌ ماده‌ گرگ ‌به ‌شکار میرفت‌ و هر بار مرغی‌، خرگوشی ‌، بره‌ای شکار میکرد و برای ‌مصرف ‌خود و بچه‌هایش ‌می آورد‌.اما با اینکه ‌رفت
کلاه قرمز از کارش متنفر بود اما کار می کرد. دلیل کار کردنش بچه‌ای بود که ناخواسته در ۱۸ سالگی اش به دنیا قدم گذاشته بود و با ورودش نشان پر افتخار پدر را بر سینه کلاه قرمز جوان نصب کرده بود. آفتاب که تیغ نور را بر گردن شب می زد پسرک بیدار می شد تا به هنگام و همگام با اکثر مردم جامعه در محل کارش حاضر شود. تندی عرق کارگران را با طعم خاطره‌ی شیرین لبخند فرزندش قابل تحمل می کرد و تنها هدفش این بود که آنی نباشد که پاهایش را پس کشیده و یک جفت دست پوچ تر ا
شب جمعه 12 دی98 بود. خوابم نمی برد. انگار نگران بودم. حالم را نمی فهمیدم اما نمی فهمیدم چه مرگمه. سردرد هم داشتم اما خواب نمی آمد. به سراغ کتاب رفتم.مطالعه. کمی خواندم تا بلکه خوابم بیاید اما نمی فهمیدم چرا نمی آید. فقط می ترسیدم دیر شود و سحر جمعه را خواب بمانم که بد حسرتی خواهد بود. بالاخره نفهمیدم کی خوابم رفت.
دقایقی مانده به اذان بیدار شدم اما بعد اذان بدجور خوابم می آمد و خوابیدم. نمیدانم چه ساعتی بود که از صدای بلند تلویزیون بیدار شدم: اعلام
یک چیزهایی را می‌خواهید، و یک چیزهایی را می‌خواهید که بخواهید! برای مثال من می‌خواهم که سرعت و قدرت مطالبه‌ام باشد، در واقع گمان پیش‌فرضم این است که در پی اینان‌ام. اما به واقع به سمت انعطاف و استقامت می‌روم، یک‌جورهایی خواسته‌های خاموشی‌اند که زیر تمایل کاذب به نیرو و چابکی گم شده‌اند. هنر را می‌خواهم؛ آن هم با جان و دل، حال آن‌که نواختن را می‌خواهم که بخواهم، زیرا اولویت و دلدادگی‌ام جای دیگری‌ست و موسیقی به‌سان قلقلکی شیرین، ک
هفته قبل تزریق بوتاکس داشتم که پس از یک هفته افتادگی پلک یک‌طرف ایجاد شد، چه مدت به این صورت باقی خواهد ماند؟
گاهی مقداری از بوتاکس تزریق شده مهاجرت کرده و عضلات ناخواسته را ضعیف می کند. در افتادگی پلک بوتاکس روی عضله بالابرنده پلک اثر کرده  و بسته به مقدار دارویی که مهاجرت کرده زمان بهبودی حدود دو هفته است
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IR
عشق در لحظه پدید می آیددوست داشتن در امتداد زمان؛این، اساسی ترین تفاوت میان "عشق و دوست داشتن" است.عشق، معیارها را درهم می ریزد...دوست داشتن بر پایه ی معیارهابنا می شود...عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشددوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد...عشق، قانون نمی شناسد!دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی ست...عشق، فوران می کند چون آتشفشان و شره می کند چون آبشاری عظیم ...دوست داشتن، جاری می شود چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم
خودش به خودش تولدش رو تبریک گفته بود داشتم بی هدف چرخ میزدم که چشمم بهش افتاد 
جمله اش که خوندم یاد چند روط پیش خودم افتادم که تولدم بود و کسی جز خودم نبود که بهم تبریک بگه 
بهش تبریک گفتم ...
نمیدونستم همین تبریک ساده ، قراره شروع چه ماجرایی باشه 
به خودم اومدم دیدم 4 ماهه هر روز جویای حالش میشم و بحث میکنیم 
دلمو باختم ،ناخواسته .... 
امروز زیر بارون قدم میزدم و لذت میبردم ، گفت جدی تموش کنیم ... همراه باد بهاری رفت، آروم و دوست داشتنی ...
باید میر
خودش به خودش تولدش رو تبریک گفته بود داشتم بی هدف چرخ میزدم که چشمم بهش افتاد 
جمله اش که خوندم یاد چند روز پیش خودم افتادم که تولدم بود و کسی جز خودم نبود که بهم تبریک بگه 
بهش تبریک گفتم ...
نمیدونستم همین تبریک ساده ، قراره شروع چه ماجرایی باشه 
به خودم اومدم دیدم 4 ماهه هر روز جویای حالش میشم و بحث میکنیم 
دلمو باختم ،ناخواسته .... 
امروز زیر بارون قدم میزدم و لذت میبردم ، گفت جدی تموش کنیم ... همراه باد بهاری رفت، آروم و دوست داشتنی ...
باید میر
خودش به خودش تولدش رو تبریک گفته بود داشتم بی هدف چرخ میزدم که چشمم بهش افتاد 
جمله اش که خوندم یاد چند روز پیش خودم افتادم که تولدم بود و کسی جز خودم نبود که بهم تبریک بگه 
بهش تبریک گفتم ...
نمیدونستم همین تبریک ساده ، قراره شروع چه ماجرایی باشه 
به خودم اومدم دیدم 4 ماهه هر روز جویای حالش میشم و بحث میکنیم 
دلمو باختم ،ناخواسته .... 
امروز زیر بارون قدم میزدم و لذت میبردم ، گفت جدی تموش کنیم ... همراه باد بهاری رفت، آروم و دوست داشتنی ...
باید میر
داروهای مناسب برای درمان دندان درد
دندان دردهایمان را چگونه با چه داروهایی درمان کنیم؟
نوافن و سایر دارو های ترکیبی برای دندان درد
نوافن یک قرص دندان درد قوی است و ترکیبی از ایبوپروفن، استامینوفن و کافئین می باشد. هر چند داروهای ترکیبی در تسکین دندان درد موثر است، ولی در مصرف آن ها باید احتیاط بیشتری نشان داد. چون احتمال آلرژی یا عوارض ناخواسته با افزایش تعداد ترکیب های دارو افزایش می یابد.
ادامه مطلب
ندا محمدی، کارشناس بهداشت روان مرکز بهداشت انقلاب در شیراز، گفت: پوچی درونی حالتی از ذهن است که به دلیل کمبود عشق بروز می‌کند؛ به طوری که وقتی خودمان را دوست نداریم و ناخواسته خود را نادیده می‌گیریم، همیشه در تلاش دریافت توجه و تایید از جانب دیگران هستیم که در این مرحله ممکن است پوچی درونی را تجربه کنیم.

ادامه مطلب
 
خطرات و عوارض بوتاکس چیست؟ آیا زمانی که باردار هستم یا پس از آن، می­توانم تزریق کنم؟
خطرات وعوارض اصلی بوتاکس، شامل ضعیف شدن ماهیچه­ای است که ناخواسته در آن تزریق انجام شده است؛ و شامل علائم بسیاری است که به ماهیچه ای که به طور تصادفی تضعیف شده بستگی دارد.
من شخصاً برای زن باردار یا شیرده تزریق انجام نمی­دهم. مطلع نیستم که سایر همکارانم این کار را انجام می­دهند یا خیر.
 
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IR
حالا که دوباره غرق ادبیات دهه چهل و پنجاه شده‌ام، یادت توی ذهنم پررنگ‌تر شده، تو که عجیب پر از بوی و شور و حال آن دوران بودی. حالا خیلی وقت است حرف نزدیم و شاید دیگر حرفی هم نمانده...
میم
آدم تصور نمی‌کند دوستی‌ها چقدر زود تمام می‌شود، آدم گاهی ناخواسته رنج می‌دهد و بعد تنها غصه و سوگواری برایش می‌ماند. من دلتنگ روزها  و صحبت‌های هستم که دیگر برنمی‌گردد و دیگر اتفاق نمی افتد و این غم‌انگیز است، خیلی خیلی 
نمی‌دانم با دنیای چشم بادامی‌ه
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
اهل سقیفه از یک طرف معتقد که پیامبر رحمت فرمود که شقی ترین افراد امیرالمومنین علی علیه الاف السلام را به شهادت می رساند
از طرف دیگر میگویند ابن ملجم قاتل علی چون از صحابه بوده ،مورد رضای پروردگار است و اهل بهشت
حیرت و تعجب است که این جماعت دین خود را از قرآن گرفته اند یا پیامبر که آورنده قرآن بود،اگر پیامبر را قبول دارند که پیامبر می‌فرماید قاتل علی شقی ترین افراد است،(بگذریم از معا
خیلیییییییییی سرم شلوغه
واقعا به یک محل کار نیاز دارم.. و اجاره مغازه ها هم سر به فلک کشیده س...
احساس میکنم از خود چنور دور شدم و خیلی تو زندگی فرو رفتم ..
چنور وجودم گم شده.
هر روز میگم این کار رو تموم کنم و راحت شم و هر روز یه روز دیگه پشت سرش
خداروشکر که بیکار نیستم ..از خود تعریف نیست خانودام بهم افتخار می کنم ولی نوعی حس تحقیر که تو هیچی نیستی تو درونم همیشه هست...
خب 12 سال از کنکور گذشت و من هنوز به کنکور 86 و انتخاب رشته مزخرفم فکر میکنم...
فکر ک
تقویم شیعه
پنجم ذی الحجه
جنگ سویق
در این ماه در سال دوم هجری قمری غزوه سویق به وقوع پیوست. ابو ‌سفیان بعد از واقعه بدر نذر کرد که با زنی نزدیکی نکند و روغن به خود نمالد تا انتقام خویش را از پیامبر صلی الله علیه و آله بگیرد. به این منظور همراه دویست نفر به عریض از نواحی مدینه رفتند و دو خانه و چندین نخل را آتش زدند و دو نفر از بزرگان انصار را در آنجا کشتند تا او به نذر خود عمل کرده باشد. چون خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید ابو لبابه را در مدی
دیروز داشتم با خودم فک میکردم، که چقد زندگی مزخرفه! 
واقعا همه چی افتضاحه...
علت اصلیشم اینه که همه چی اجباره...
اومدنمون، رفتنمون
تنفرمون، عشقمون
رنگمون، زبونمون
همه چی 
حتی اختیارمونم اجباره 
.......
اما توی این دنیای پر از اجبار خیلی خوشحالم که این اجبار باعث شد من با مهدی آشنا بشم. 
مهدی بهترین دوست منه.
بین 8 میلیارد آدم هیچ کسی مثل من مهدی رو و مثل مهدی من رو نمیتونه درک کنه.
مهدی یه عشقه...
یه عشق که با هیچ دختری که هیچ با هیچ آدمی که هیچ، با هی
 
اندازه ی اندوهم ، اندازه ی دفتر نیست
شرح دو جهان خواهش ، در شعر میسر نیستیک چشم پر از اشک و ، چشمِ دگرم خون استوضعیتِ امروزم ، آینده ی مجنون استسر باز نکن ای اشک ، از جاذبه، دوری کنای بغضِ پر از عصیان ، این بار ، صبوری کنمن اشک نخواهم ریخت ، این بغض ، خدا دادیستعادت به خودم دارم ، افسردگیم عادیستپس عشق به حرف آمد ، ساعت دهنش را بستتقویم به دستِ خویش ، بندِ کفنم را بستاو مرده ی کشتن بود ، ابزار فراهم کردحوایِ هزاران سیب ، قصدِ منِ آدم کردلبخند م
بسم الله الرحمن الرحیم
یااباصالح المهدی ادرکنی
در سیستم حکومتی سقیفه،سؤال ممنوع است، در منابع اهل سقیفه آمده شخصی از معنی آیه ای از قرآن سوال کرد و عمربن الخطاب او را شلاق زد،
اباذر صحابی پیامبر توسط عثمان نفی بلد به کویر میشود،ابن مسعود و عمار و حجر هم وضعیتی دردناک دیگر...طبق فتوا و بدعت خلیفه دوم 
قیام و اعتراض به حاکم ظالم فاسق هم ممنوع است و دلیل بر شرک است
علی که عالم ترین فرد امت پیامبر است،خانه نشین و محروم همسرش را هم کشتند،تا ثابت ک
من سعی میکنم با همین چیزهای کوچیکی که دارم و به چشم خیلیا نمیاد خوشحال باشم،حتی با نداشته هامم خوشحال باشم(که فکر میکنم این یکی رو تقریبا دارم شعار میدم)ولی نمیذارم بخاطر چیزهایی که دست خودم نبوده پس زده بشم و سرزنشم بکنن و ترحم بهم داشته باشن یا حتی بالعکس.همه ی آدم های این دنیا دست خودشون نبوده که کجا به دنیا بیان!شهرستانی باشن،روستایی باشن،کلانشهر نشین باشن،ظاهرشون چه شکلی باشه،زشت باشن،خوشکل باشن،قابل تحمل باشن،هالیوود طور باشن،تو چ
بعضی وقتا ارزو میکنم کاش هیچکسیو دورم نداشتم کاش تنهای تنها بودم 
کاش از اون اول اجازه نمیدادم کسی بهم نزدیک بشه
بعضی وقتا داشتن ادمای نزدیک بیشتر از هرچی میتونه بهت اسیب بزنه میتونه فکرتو درگیر کنه میتونه قلبتو بشکنه شاید خواسته و ناخواسته اذیتت کنن
یه وقتایی ادما خیلی دوست نداشتنی میشن
یه وقتایی ارزو میکنم کاش همون ادم گوشه گیر و تنها بودم کاش حتی یبارم کسی در این اتاقو نمیزد و وارد نمیشد کاش هیچ راه ارتباطی با دنیای بیرون نداشتم
ماجرای امام حسین جدای از یک درس، یک عبرت است. درس آن است که به ما می‌گوید: این بزرگوار، آن‌طور عمل کرد. ما هم باید آن‌گونه عمل کنیم. عبرت آن است که انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام - همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر درباره‌ی او فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت - بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد؟! چطور شد که این امّت، حسین‌بن‌علی را جلوِ
(بخش های از کتاب سفر شهادت؛ امام موسی صدر)
یکی از دوستان اندیشمند ما می‌گوید که دشمنان حسین سه گروه‌اند:
دشمن نخست: کسانی که حسین و یارانش را کشتند. آنان‌ ستمکار بودند، اما اثرِ ستمشان ناچیز است، زیرا‌که جسم را کشتند و اجساد را پاره‌پاره کردند و چادرها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند. آنان چیزهای محدودی را از میان بردند. اگر حسین در سال 61 هجری به شهادت نمی‌رسید، در سال دیگری از دنیا می‌رفت. پس خطرِ اصلی چیست؟ آنان با کشتن حسین چه
فرزندم:
بدان که علم نور است اما...
حکمت نور علی نور است...
حلقه ی متصل و منفصل علم با حکمت ، حقیقت و صفتی است به اسم صبر و حلم...
همواره جامعه بیشترین صدمه را از عالمانی میبیند که صبر و حلم ندارند...
یعنی این صفت در نفسشان نهادینه نشده...
همیشه در مصاحبت و معیت با انسانهای کم صبر محتاط باش و به غایت تدبیر کن... چون ناخواسته به تو شر میرسانند...
اگر در حقیقت صفت صبر و حلم تامل کنی می یابی که این صفت بر تمام صفات حسنه دیگر امامت دارد... یعنی تمام صفات حسنه دی
جواد خیابانی در برنامه مبارزه با کرونا پرده از یک راز مهم در صدا و سیما برداشت.
جواد خیابانی که این روز‌ها با یک ویژه‌برنامه درباره مقابله با ویروس کرونا در تلویزیون حضور دارد در اقدامی عجیب به صورت علنی اعلام کرد که برخی مهمانان برای حضور در برنامه مبلغ سی میلیون تومان درخواست کرده‌اند. این در حالی است که بحث پرداخت مالی به مهمانان تلویزیونی در سال‌های اخیر همواره از سوی صدا و سیما تکذیب می‌شد، اما اکنون خیابانی به صورت ناخواسته آن‌را
همان‌طور که مستحضرید، طبق برنامه‌ای که چیدم پیش نرفته ام و بی‌نظمی وبلاگم را فرا گرفته.
چند دقیقه پیش حساب کردم و از نه پست_ نوشته‌ای که باید تا الان منتشر می‌شد،شش تای آن و از هشت پست_هنری،سه تایش را نوشته‌ام! :/
امیدوارم بتونم لابه‌لای پست‌هایی که قرار است در ادامه  بنویسم؛ پست‌های جامانده را هم بنویسم و منتشر کنم.
مرگ بر بی‌نظمی ناخواسته! :)
 
+با تشکر از ماهان که بعد از اینکه جوابم به کامنتش را دوباره خواندم   
از خودم  خجالت کشیدم! با
بسم محبوبمدتی پیش موبایل بنده خراب شد و تمام اطلاعاتش حذف شد. از حذف ناخواسته‌ی اطلاعات، احساس کمبود و ناخوشی داشتم. یاد این داستان افتادم:گویند ابوحامد محمد غزالى آن چه را فرا مى گرفت در دفترها مى نوشت. وقتى (زمانی) با کاروانى در سفر بود و نوشته ها را یک جا بسته با خود برداشت، در راه گرفتار راهزنان شدند.غزالى رو به آنان کرد و به التماس گفت: این بسته را از من نگیرید، دیگر هر چه دارم از آن شما. دزدان را طمع زیادت شد، آن را گشودند و جز دفترهاى نوشت
آیا می دانید بک لینک چیست ؟
اگر به سئو اهمیت می دهید ، مهم است که یک تحلیل جامع از بک لینک های خود داشته باشید و نقاط قوت و ضعف سایت خود را بیابید. نشانک های خوب به شما کمک می کنند در Google و سایر موتورهای جستجو رتبه بهتری داشته باشید. از طرف دیگر ، نشانک گذاری بد می تواند رتبه موتورهای جستجوگر شما را کاهش دهد و حتی وب سایت شما را مجازات کند. بنابراین ، برای جلوگیری از وارد شدن به شرایط ناخواسته ، همیشه باید تعادل منطقی بین نشانک های بد و خوب حفظ کن
تا 5 ساعت پیش فقط می خواستم به در و دیوار زل بزنم،ولی  وقتی باهاش حرف زدم ، همه چیز یادم رفت.خوشحالم کرد،حواسمو پرت کرد.تا 5 ساعت پیش،لبخند نمی زدم.یک دیقه پیش با صدای بلند می خندیدم.ناخواسته خوشحالم کرد.بدون اینکه بفهمم همه چیز یادم رفت.حرفامون تموم شد و یادم رفت بهش بگم:ممنونم(از اینکه کنارم بود).پس الان بهت میگم:ازت ممنونم
به حجم درسا و کتابایی که باید خونده بشه فکر میکنم. حقیقتش از آخر این راهی که ناخواسته داخلش قرار گرفتم خیلی میترسم. تا الان بیشتر زندگیه منو اتفاقات پیش بردن تا انتخابای خودم! تا خواستم یه تغییری بدم یه اتفاقی افتاد و تمام محاسباتمو بهم زد. سال نود و نه آخرین سال کنکور نظام قدیمه و آخرین فرصت برای من. از عالم و آدم بریدم تا به درسام برسم ولی این چند سال فاصله بین مدرسه رفتن و کنکورم خیلی توانمو برای درس خوندن گرفته. وضعیت ناآروم خونه هم که... دار
اینکه بری توی جمعی و مدام بشنوی که از مادرت میپرسن این دختر شماست ...واااای ماشالاااا ... چه خانومی ... چند سالشه و ...
بله درست حدس زدید ماجرا ، ماجرای خاستگاریه ...
واقعا برام نهایت زجره...
اما 
من ساکت و آروم یه گوشه نشستم حتی گوشیم رو هم درنیووردم تا باهاش مشغول بشم ...
تو کل این مدت به گلای قالی زل زده بودم و به این فکر می‌کردم این آدما چجوری هنوز اینجور روابط براشون جذابه...
اینکه بخوان لباس و طلا و مسافرت رفتناشون رو به رخ هم بکشن ...
و سعی کنن تو زن
دانلود سری Ash Princess
این سری هم به نسبت تازه در اومده که کتاب هاش امتیاز بالایی به دست اوردن.
خلاصه
تئودوزیا شش ساله بود وقتی که دشمنان به کشورش حمله کردند و مادرش را که ملکه اتش و خشم بود را کشتند. 10 سال بعد تئو یاد گرفت که حتی با وجود ازار کایزر و حکومتش که او را به نام شاهزاده خاکستر ها مسخره میکردند زندگی کند.
وقتی که کایزر او را مجبور میکند تا تنها امیدش برای ازادی را بکشد، او دیگر نمیتئاند جلوی احساسات و خاطره هایش را بگیرد. او قسم میخورد تا ا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها