نتایج جستجو برای عبارت :

من الآن خلاصه شده‌ام در تنفر

قانون جذب چیزی را که شما از آن تنفر دارید، تغییر نمی دهد، چرا که تنفر مانع از حدوث تحول می شود. از آنجا که قانون عیناً چیزی را که ما از خود نشر می کنیم به ما باز می گرداند، وقتی ما از چیزی تنفر داریم، قانون جذب متناوباً همان چیز را به شما عرضه می دارد. بدین شکل است که شما از آن نجات نمی یابید. عشق تنها راه نجات است.آنگاه که شما به طور کامل بر آنچه دوست دارش هستید تمرکز کنید، در مسیر یک زندگی زیبا قرار خواهیدگرفت.
در دل خویش مجموعه ای از نفرت دارم. یک بوته ی عظیم تنفر در قلبم روییده است، منی که همیشه جز محبت مرام دیگری نمی دانستم. چه بر من رفته ای استاد؟ چه بر من اورده ای استاد؟‌این حجم از تنفر در من ای استاد ... 
و منی که کهیر می زنم از حرف زدن با تو. و تویی که هیچ چیز برایت مهم نیست. و تویی که لم می دهی و نان سنگک گنده را از ان زیر میز در می اوری و فرو می کنی توی ارده -جلوی لپتاپت -. و تویی که دو لوپی می خوری و هیچ چیز این جهان برایت مهم نیست. 
و منی که در تنفر مست
   مادرم استعداد عجیبی در ایجاد تنفر من خودم دارد. هر روز که از خواب بیدار می‌شوم اولین چهره‌ایست که می‌بینم و شب موقع آخرین تصویری‌ست که از روزم برایم باقی می‌ماند. هر روز که بیدار می‌شوم از خودم و از او متنفرتر می‌شوم.
بیاییم کمی خندیدن را کنار بگذاریم. نه این که بنشینیم و گریه کنیم و مأیوس شویم، خیر، نوبتِ عصبانیت است. ما با یک دولتِ آشغال اشرافی سر و کار داریم که اشتباهی به این مقام رسیده، ما با مردمی سر و کار داریم که نمی‌توانند خوب و بد را از یکدیگر تشخیص دهند.
من به دندان پزشکِ آشغالی که روزها پیش خندیده بودم، احساس تنفر دارم، کسی که دندان‌های من را طوری خراب کرده که هنوز هم درد می‌کند. وقتی بهش گفتم کدام سوراخ را پر کردی، بدونِ بی حسی داشت دندان من را
بدین وسیله سفر من تمام میشود.
حس میکردم بدترین قسمت سفرم امروز باشد، اما تبدیل به شیرین ترین خاطراتم شد. چون با اتوبوس برگشتم و بلیت قطار و هواپیما نبود و نمیشد. خیلی شکار بودم. اما به غیر اذیت های خود اتوبوس، دو خانواده اصفهانی کنارم بودند. هر دو هم یکی یک مادربزرگ همراهشان داشتند. این میگفت تو مثل بچه ام میمونی، اون میگفت تو مثل بچه ام میمونی...
خلاصه که آنقدر کیک و چایی و تنقلات به خوردم دادند و خندیدیم که الآن فکر کنم ده کیلو اضافه کرده ام و
امروز سربازا رو بردیم واسه جز خوانی قرآن، وقتی که چشمم به حرم امام افتاد جز تنفر هیچ احساسی نداشتم،تنفر نه از شخص مرحوم امام،از اشخاصی که برای شخصی که اینقدر ساده زیست بود چنین حرم تجملاتی رو ایجاد کنند:)بعد میگن چرا ما با بیت امام مشکل داریم،وقتی می بینیم وضع مردم چه جوره و حال احوال و رفت و آمد های بیت در چه حاله خوب معلومه باهاشون مشکل بر میخوریم:)حواسم هم نبود جلو سربازا هم گفتم امام کجا و مرقدش کجا،لعنت بر ایجاد این تضاد:|حالا حفاظتیمون ن
بیاییم کمی خندیدن را کنار بگذاریم. نه این که بنشینیم و گریه کنیم و مأیوس شویم، خیر، نوبتِ عصبانیت است. ما با یک دولتِ آشغال اشرافی سر و کار داریم که اشتباهی به این مقام رسیده، ما با مردمی سر و کار داریم که نمی‌توانند خوب و بد را از یکدیگر تشخیص دهند.
من به دندان پزشکِ آشغالی که روزها پیش خندیده بودم، احساس تنفر دارم، کسی که دندان‌های من را طوری خراب کرده که هنوز هم درد می‌کند. وقتی بهش گفتم کدام سوراخ را پر کردی، بدونِ بی حسی داشت دندان من را
امشب حالش بد تر از همیشه شده ، امشب ... ولش کن یه سوالی ، چرا این حلقه ی اشک الآن باید بشینه به چشمام ؟ الآن که بغل مادر بزرگش آرومه و من دارم می نویسم . چرا وسط گریه ها ، گریه هایی که تا حالا ازش ندیده بودم نه ؟ ...
+ اللهم اشف مرضانا ...
تنفر و قطع رابطه با خانواده همسر ممکن است در ابتدا امری ساده به نظر برسد. معمولا افراد برای دور شدن از ناراحتی و بحث و جدل‌ها تصمیم به قطع رابطه با خانواده همسر می‌گیرند. این تصمیم در ابتدا به نظر درست می‌آید. چرا که تمامی دعواها، دخالت‌ها، شک‌ها و دیگر مسائل از بین می‌رود. اما نباید فراموش کرد هر فردی خواه ناخواه پیوندهای ناگسستنی با خانواده خود دارد، حتی بعد از ازدواج به طور کامل از خانواده خود جدا نمی‌شود. از تازه عروس و دامادان انتظا
فکر کن پدربزرگ خودت
خدا را خوش می آید که او را به کار بگیری؟!
آن هم کارهای بزرگ مملکتی! آن هم کارهای اجرایی!!
چرا نمی گذارید پیرمردهایمان استراحت کنند؟
همین روحانی الآن 70 سال را رد کرده؛ الآن باید کنار فرزندان و نوه هایش در حال استراحت باشد؛ اما ما باز هم به او رأی می دهیم و او را به کار وادار می کنیم!
انصاف هم خوب چیزی است!!!
 
بسم اللهفرض کنید اگر به جای نجفی، یکی از نیروهای انقلابی - خاصه اگر سابقه ی نظامی داشت - «همسر» «دومش» را با «اسلحه» ی «گرم» «غیر مجاز» کشته بود... الآن در بی بی سی و من و تو و آمدنیوز و شرق و آفتاب و... چه خبر بود؟ تا الآن چند فیمینیست و بازیگر و مجری کذایی دهان خودشان و گوش خلق را پاره کرده بودند؟کلمات خشونت و سرهنگ و حق زن و... چه قدر «تکرار» می شد؟...یکی از کارکردهای #رسانه این است که به مخاطب فرصت فکر کردن ندهد - و او در عین حال شدیدا توهم فهم داشته
فکر کن پدربزرگ خودت
خدا را خوش می آید که او را به کار بگیری؟!
آن هم کارهای بزرگ مملکتی! آن هم کارهای اجرایی!!
چرا نمی گذارید پیرمردهایمان استراحت کنند؟
همین روحانی الآن 70 سال را رد کرده؛ الآن باید کنار فرزندان و نوه هایش در حال استراحت باشد؛ اما ما باز هم به او رأی می دهیم و او را به کار وادار می کنیم!
انصاف هم خوب چیزی است!!!
 
دراز کشیده بودم که با زیاد شدن صدای بارون از خواب پریدم!
از پریشب یه ریز داره بارون میاد ولی الآن یهو شدید شد! میگم شدید یعنی شدید ها! انگار دوش حمام رو تا آخرین درجش با شدت باز کرده باشی! انگار از آسمون داره سیل میاد!! نمونش رو حتی تو بارونای مصنوعی فیلما هم ندیده بودم!
همین الآن برق قطع شد
خدایا به خیر بگذرون...
تو می‌شنوی صدامو
خودت گفتی تو دلای نگرانی..تو دل آدمای ناامیدی که جز تو کسی رو ندارن.
منم الآن جز تو کسی رو ندارم.
امروز که قرآن خوندم همون چیزایی که تا الآن حفظ کرده بودم ازشون خواستم از کلمه‌ها خواستم دعام کنن، ازشون خواستم بگن که یه روزی من بهشون متوسل شدم و الآن کمکم کنن به خاطر همون روزای هرچند کم و بی‌توجه.
نیمه‌ی شعبانه..می‌گن اماما جشن و شادی رو بیشتر دوست دارن، و بیشتر حاجت می‌دن.الآن که عیده و دلتون شاده دل مارم شاد کنید..خواسته‌ی
باید همین الآن برم از مامانم یه عالمه پول بدزدم و وسایلم رو تو یه کوله جمع کنم و خواهرم رو یه جوری گول بزنم و آروم از خونه برم بیرون و برم یه شهر دور ولی نه خیلی کوچیک که زود پیدا نشم یه اتاق برای خودم بگیرم و ۲۴/۷ توش بمونم. فکر کنم اون جوری دیگه لازم نباشه به کلی چیزایی که الآن فکر می‌کنم فکر کنم.
البته خب این دغدغه‌هه هست که پوله که دزدیدم اگه تموم شه چی کار کنم ولی خب فکر فردا باشه واسه فردا.
خدا رو چه دیدی شاید هم تو راه از تنگی نفس مردم اصلا ل
الآن چشمم خورد به ماه، دیدم نصفه است. درصورتی که سر شب کاملا گرد بود! طوری که دخترخالم داشت براش میخوند: "یه ماه داریم قل قلیه"
یهو گفتم: عه ماه گرفته!
جایی هم اعلام شده یا من اولین کسی هستم که متوجه شده؟! :دی
ب.ن: وای الآن یکی از همکلاسیامو که ده ساله گمش کردم و دنبالش میگردم، تو یه گروه تلگرامی پیدا کردم! خیلی اتفاقی پیامشو دیدم و از پروفایلش شناساییش کردم. اسمش رو یه چیز دیگه نوشته بود، چهره اش هم عوض شده، از رو عکس مادر و پدرش شناختمش! چقدر هیجا
شاید اگه شخصیت اولِ یه کتاب بودم و خودم نویسنده‌یِ اون کتاب، وضعیتِ الآنمو اینجوری می‌نوشتم «شخصیتِ تمام شده‌یِ داستان، از همه‌چیز و همه‌کس بریده بود. انگار که تنها بخشِ واقعیِ موجود، دنیایِ خیالیِ درون سرش باشد. انسان‌ها را به حال خودشان رها کرده بود و از واقعیت جدا شده بود. هیچ‌کس نمی‌دانست کدام قسمت از او واقعی‌ست و کدام خیالی. مرزِ واقعیت و خیال برای او از بین رفته بود و در خواب‌هایش بیشتر از زندگی‌ش زندگی می‌کرد. رویا جایش را به
شاید اگه شخصیت اولِ یه کتاب بودم و خودم نویسنده‌یِ اون کتاب، وضعیتِ الآنمو اینجوری می‌نوشتم «شخصیتِ تمام شده‌یِ داستان، از همه‌چیز و همه‌کس بریده بود. انگار که تنها بخشِ واقعیِ موجود، دنیایِ خیالیِ درون سرش باشد. انسان‌ها را به حال خودشان رها کرده بود و از واقعیت جدا شده بود. هیچ‌کس نمی‌دانست کدام قسمت از اون واقعی‌ست و کدام خیالی. مرزِ واقعیت و خیال برای او از بین رفته بود و در خواب‌هایش بیشتر از زندگی‌ش زندگی می‌کرد. رویا جایش را ب
نخبگان، به همان اندازه که وجود حکومت را برای جامعه لازم میدانند، از حکومت ها هم متنفرند.
هر حکومتی، باید مشروعیت نسبی داشته باشد، یعنی؛ موردپذیرش طیف اکثریت مردم باشد. لذا؛ با توجه به اینکه همیشه، اشخاص نا آگاه در یک جامعه، به نسبت سایر اشخاص آگاه همان جامعه خودی، از تعداد بیشتری برخوردارند، حاکمان باید مورد پذیرش اشخاص ناآگاه جامعه قرار گیرند حتی در حکومت های مونارشی و سلطنتی هم این چارچوب باید رعایت گردد. با این دلیل؛ اشخاص آگاه توسط دی
بسم الله الرحمن الرحیم
+هیچکدوم از همکارام رو دوست ندارم و به راننده حس خیلی بدی دارم حسم داره به تنفر نزدیک میشه و حس تنفر یکی از سخت ترین حس های دنیاست:(
گل بوده به سبزه نیز آراسته شده به زور جانشین مرکزم گذاشتن و هی با بارننده باید برم این ور اون ور...
من ازین مرکز میییییییییرم
+مدتی هست که از تصمیم تسلیم بودنم میگذره و برکاتی داشته بر روح و روانم و حتی جسمم کاش به مرحله ای برسم که دیگه هیچ شکی برای انتخاب و تصمیمم نمونه و دلم راضی باشه و هی شور
آتیش کن بریم. همین الان که شبه. که نم ِ بارونه. همین الآن که من دلم تنگه. آتیش کن بریم شمال. بریم واستیم رو شرقی ترین نقطه ی دریای خزر تو خاک ِ ایران. ماشینو یه گوشه رها کنیم و پاچه های شلوارامونو بدیم بالا. بعدم شروع کنیم به قدم زدن کنار دریا. به دویدن رو ساحل.  ساحل اگر شنی بود راه بریم و بدوئیم، اگه صخره ای بود بالا بکشیم. و تا غربی ترین نقطه ی دریاچه  تو خاک ایران راه بریم. بدوئیم. شنا کنیم. و تمام این مدت صُباش بخندیم. غروباش بغض کنیم. من دیگه دل
- فکر میکنی در مسئله ازدواج، وضعیّت قدیم بهتر بود یا الآن؟: من فکر میکنم قدیم بهتر از الآن بود.
- ولی به نظر من الآن بهتره؛ ازدواجهای قدیم ندیده و نشناخته و از روی مصلحت بود، ولی الآن دخترا و پسرا خودشون با شناخت کافی همدیگه رو انتخاب میکنن.
: پس چرا آمار طلاق اینقدر رفته بالا؟!
- چون زنهای قدیم اهل سوختن و ساختن بودند، ولی الآن بیدار شده ند و به حقوق خودشون واقفند.
: ولی اونها خودشون گفته ن که شوهراشونو از صمیم دل دوست دارن. پسرای امروز خیلی هم از
- فکر میکنی در مسئله ازدواج، وضعیّت قدیم بهتر بود یا الآن؟: من فکر میکنم قدیم بهتر از الآن بود.
- ولی به نظر من الآن بهتره؛ ازدواجهای قدیم ندیده و نشناخته و از روی مصلحت بود، ولی الآن دخترا و پسرا خودشون با شناخت کافی همدیگه رو انتخاب میکنن.
: پس چرا آمار طلاق اینقدر رفته بالا؟!
- چون زنهای قدیم اهل سوختن و ساختن بودند، ولی الآن بیدار شده ند و به حقوق خودشون واقفند.
: ولی اونها خودشون گفته ن که شوهراشونو از صمیم دل دوست دارن. پسرای امروز خیلی هم از
برنامه این روزها اینجوریه که تا قبل ظهر و یک ساعت بعد ناهار درس نمیخونم. برخلاف من گذشته ام که محال بود جایی به جز پشت میز سفیدم بتونم درس بخونم، الآن کم بازده ترین نوع خوندم شده همون مدل. مجبورم که بزنم برم کتابخونه. 
میرم کتابخونه ی بیمارستان. نمیدونم بخاطر جوه یا چی که انقدر قشنگ همه چیز سریع میره تو کله ام. ضمن این که محیط بیمارستان رو دوست دارم. از بچگی بوی بیمارستان رو دوست داشته ام برعکس بابام! بابا بوی بیمارستان حالش رو بد میکنه چون یاد
یه فیلم دیدم، اون هنرپیشه استرالیاییه توش بود. همون تپل بلوند خوشگل بانمکه که به شدت عاشقشم. ولی مسخره بوده! اصلا اون فیلم در حد اون هنرپیشه نبود! یه فیلم کمدی موزیکالِ بی نهایت آبکی و بی داستان و لوس و خلاصه الکی!
××××× الآن یادم افتاد! اون فیلم گُلدِن رَس‌بِری برنده شده! یعنی تمشک طلایی برده! یعنی اون فیلم کلا داغونه و من وقتمو هدر داده بوده کردم :|
تو این مدت "انقلاب جنسی" رو دیدم.
"1984" رو شروع کردم و الآن در یک سوم پایانی شم و حقا که چقد نچسبه یوقتایی!
یکم پیشرفت کردم در زومبا.
"طلا" و "ایده ی اصلی" جشنواره رو دعوت شدم که ببینم و دومی بسی به دلم نشست.
ترم جدید هم شروع شد.
راستش یکم ترس داره اولاش.
اونم بعد اینهمه مدت.
اینکه از همه ی بچه ها تقریبا بیشتر سوال میپرسم بهم حس بدی میده گاهی وقتا!
همین...
بیشتر از این تراوش نمیشه که بیاد روی این صفحه.
+گاهی مثل همین الآن حس میکنم برای نوشتن در اینجا باید
دیدم چقدر ازم متنفری،
تنفر نه از روی اینکه دیگه نخوای منو ببینی،
تنفر واسه اینکه چرا بهت دروغ گفتم،
منو ببخش؛ منو ببخش اگه بهت دروغ گفتم، یقینا من لیاقت دوست داشتن تو رو ندارم و خودمم بهتر از هرکس دیگه ای میدونم.
با احساس شرمندگی از خواب بیدار شدم؛تو اینو نمیدونی ولی یقینا اگر روزی بفهمی من دیگه هرگز حتی نمیتونم اسمتو به زبون بیارم.
باید محو بشم از زمینی که قراره یک عمر شرمنده ی تو باشم.
منو ببخش ولی قول میدم دروغم به واقعیت تبدیل شه.
بهت قول م
نخبگان، به همان اندازه که وجود حکومت را برای جامعه لازم میدانند، از حکومت ها هم متنفرند.
هر حکومتی، باید مشروعیت نسبی داشته باشد، یعنی؛ موردپذیرش طیف اکثریت مردم باشد. لذا؛ با توجه به اینکه همیشه، اشخاص نا آگاه در یک جامعه، به نسبت سایر اشخاص آگاه همان جامعه خودی، از تعداد بیشتری برخوردارند، حاکمان باید مورد پذیرش اشخاص ناآگاه جامعه قرار گیرند حتی در حکومت های مونارشی و سلطنتی هم این چارچوب باید رعایت گردد. با این دلیل؛ اشخاص آگاه توسط دی
من وقتی در کلاس دوم بودم یک دوست دیوانه ای داشتم که توی مدرسه به آن پروفسور
می گفتند ولی آن در مدرسه همیشه جواب معلمان را میداد من یادم است که در کلاس دوم یکی از بچه ها خورشید ویکی از بچه ها مآه بود و آن دوستم ماه شد خلاصه این داستانی بود که من آن را خیلی دوست داشتم واز آن دوستم ممنونم که هالا بهترین دوست من صدراست و تا الآن که کلاس پنجم هستم دوست عزیز من است و آن الان بیمار است دعا کنید خوب بشود 
 
 
 
یه زمانی بزرگان عرفان رو به دلیل اینکه حرفی نمیزنن سرزنش میکردم
نمیگم الآن خیلی بزرگ شدم اما الآن به همه اون افراد حق میدم.
هرکه را اسرار حق آموختند /مهر کردند و دهانش دوختند
 
/شعر بالا از مولاناست(البته فکر کنم)
/باید از خودت رد بشی،چون معرفت راحت به دست نمیاد.
 
 من مخالف ضرب المثل های زبانمان نیستم و برای مثال در مقدمه این مطلب بگم:  اول یه سوزن به خودت بزن بعد یه جوالدوز به دیگری
 یا دیگ به دیگ میگه روت سیاه
 و از این دست مثل ها
خطاب به اونایی که همیشه تا سوسک میبینن هفت تا سوراخ قایم میشن و تهوع میگیرن.
 این ضرب المثل ها به ایجاد تنفر و تمسخر نیز کمک می کنند و جای افتخار ندارند:
 سوسکه بچه اش از دیوار بالا میرفت،می گفت قربون دست و پای بلوریت
 از گذاشتن تصویر به دلیل ایجاد تهوع معذورم 
نفرت و کثیفی ان
 من مخالف ضرب المثل های زبانمان نیستم و برای مثال در مقدمه این مطلب بگم:  اول یه سوزن به خودت بزن بعد یه جوالدوز به دیگری
 یا دیگ به دیگ میگه روت سیاه
 و از این دست مثل ها
خطاب به اونایی که همیشه تا سوسک میبینن هفت تا سوراخ قایم میشن و تهوع میگیرن، بعد از این ضرب المثلش استفاده می کنند. یعنی تا این حد متنفرن از طرف؟!
 این ضرب المثل ها به ایجاد تنفر و تمسخر نیز کمک می کنند و جای افتخار ندارند:
 سوسکه بچه اش از دیوار بالا میرفت،می گفت قربون دست و پ
خیلی وقت بود با خودم بحث نکرده بودم! امشب این کارو کردم! از اون حالتا که فکر میکنی یه جمعیتی یا یه شخص خاصی جلو روته - برگرفته از یک تجربه ی واقعی یا یک تخیل غیر واقعی - و شروع میکنی یه موضوعو واسش توضیح دادن -سیاسی، اعتقادی و...- بعدش هم خودت پیروز میشی و اون طرف مقابلت به این نتیجه میرسه که آه تو چقدر خفنی!! 
از اون بحثا! :)
همیشه این موضوع به شدت وقت، احساس، و اندیشه ی منو مستهلک میکرد. و همیشه بعد از این تخیلات، به خودم تذکر میدادم که بسه دیگه بارا
یه زمانی بزرگان عرفان رو به دلیل اینکه حرفی نمیزنن سرزنش میکردم
نمیگم الآن خیلی بزرگ شدم اما الآن به همه اون افراد حق میدم.
هرکه را اسرار حق آموختند /مهر کردند و دهانش دوختند
 
/شعر بالا از مولاناست(البته فکر کنم)
/باید از خودت رد بشی،چون معرفت راحت به دست نمیاد.
/مشکل دوست داشتنی من! دوستت دارم...
 
- از بیان عزیز، یه سوال دارم. الآن این سطح امنیتی سایت رو بردین بالا یا آوردین پایین؟ چون این حالتی که الآن هست اصلاً جالب بنظر نمیرسه. من زیاد سر در نمیارم ولی قاعدتاً یک سیستم امن نباس تمام اطلاعات ورودی رو ذخیره کنه و بصورت لیست نشون بده، اینطور نیست؟
- هی آپدیت گوشی میاد، (آپدیت هم که نیست، انگار فقط پکهای تکمیلیِ اون شاهکار قبلی در آپدیت آخره، بازم میبینی همونه که بود!) ما هم که وای فای نداریم، به هیچ جایی که وای فای داشته باشه هم نمیتونیم
خیلی فکر کردم که ببینم چه کارهای مهمی وجود دارن که میخوام قبل مرگم انجام بدم. ولی هرچی فکر کردم کمتر به نتیجه رسیدم و به غیر از یه مورد هیچی به ذهنم نرسید. (نپرسین چی) ، در واقع اگه همین الآن بفهمم که باید بمیرم ، بیشتر خوشحال میشم تا اینکه ناراحت بشم که کلی کار عقب مونده دارم.خلاصه اگه بخوام ۱۰ موردو لیست کنم ، اینا هستن ، که درواقع انجام دادن یا ندادنشون اصلا برام مهم نیست ، ولی مینویسم:۱. نوشتن داستانی که چندین ماهه تو ذهنمه و تبدیل کردنش به ف
من از نقض گفته هایم متنفرم! اما این روزها در تنفر می‌خوابم، روی بالشتی از تنفر، زیر پتویی از تنفر، با فکر هایی که تنفر ازشان می‌چکد... در من یک دوست داشتن تو پر رنگ بود که آنهم با الکل هایی که از ترس کرونا به خود می‌پاشم، کمرنگ شده است! چهل و یک، خیلی بیشتر از هشتاد و پنج میلیون است که می‌خواهید آن را کم کنید! که این حرفها صدای پدرم است که زیر خاک خفته، و پدرش هم، که گه خوردم اگر روزی آری‌ای گفته‌ام، که بشکند دستم اگر روزی گره شده باشد، که امرو
بسم الله #تنفر_ممنوع اگر از همسرتان کار #خطایی سر زد، به هیچ وجه از او #متنفر نشوید بلکه از #کارش انتقاد کنید و یا ناراحت باشید. تنفر از همسر، باعث می‌شود تا #خوبیهای او را نبینید و فقط در جستجوی #عیبهای دیگر او برآیید. #شیطان نیز به این قضیه کمک می‌کند. حتما همسرتان رفتارهای #خوبی غیر از خطایش دارد که با یادآوری آنها #خوشحال می‌شوید و دلتان نسبت به او نرم می‌گردد. با این روش از #کینه‌ورزی جلوگیری کنید.منبع:کانال همسرداری حرفه‌ای#مج
اینجا دقیقا اوایل ترم اولم توی رشته‌ی جدیدم بودم...
تازه کتابای کت و کلفت این ترممو خریده بودم و درگیر انتخاب بین چندتا پیش‌نهاد کار جدی و جذاب (هرکدومشون از جنبه‌ای) بودم...
خلاصه که هنوز نتونسته بودم تعادلی بین زندگی و کار و درس پیدا کنم!
 
خب، این احساسا و فکرا چیز جدیدی برام نبودن، توی لیسانس زیاد تجربه‌شون کرده بودم و بلد بودم با حضورشون به زندگیم ادامه بدم.. -هرچند به سختی-
ولی این بار خیلی زودتر از چیزی که فکرشو می‌کردم تونستم از پسشون
 
 
 
میگه که به نظر من حضرت محمد(ص) یه آدم خیلی باهوش بوده، قرآن رو خودش نوشته.
میگم بابا قرآن کلی معجزه علمی داره داخلش که اون زمان گفته شده و دانشمندا الآن دارن بهشون میرسن و چندتا مثال براش میزنم.
میگه اون موقع اصلا ممکنه ماهواره و اینا هم به فضا فرستاده باشن اما یه اتفاقی افتاده و کل علم اون زمان از بین رفته و ما الآن داریم کم کم به اونا میرسیم :|
همین آدم ده روز اول ماه رمضون مدام به ما میگفت چرا روزه میگیرید ؟ :|
دیروزم میگه با این اوضاع من دو
یکی بود یکی نبود ، زیرِ گنبدِ کبود
اونکه عاشقش بودم ، اما عاشقم نبود
یکی بود که الآن نیست ، میدونم نگران نیست
اما من حالم بده ، توو قلبم ضربان نیست
رفتی و تنهایی یقمو گرفت
دنیا شاید ازت حقمو گرفت
نیستی و هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه
صفر ضربدر هر چی بشه بازم میشه صفر
نردبون بودم که واست پله شدم
حالا برگشتی میگی که ازت زلّه شدم
تقصیرِ منه پَر و بالت دادم
پریدن بلد نبودی خودم یادت دادم
یکی بود یکی نبود ، زیرِ گنبدِ کبود
اونکه عاشقش بودم ، اما عاشقم نبو
برنامه این روزها اینجوریه که تا قبل ظهر و یک ساعت بعد ناهار درس نمیخونم. برخلاف من گذشته ام که محال بود جایی به جز پشت میز سفیدم بتونم درس بخونم، الآن کم بازده ترین نوع خوندم شده همون مدل. مجبورم که بزنم برم کتابخونه. 
میرم کتابخونه ی بیمارستان. نمیدونم بخاطر جوه یا چی که انقدر قشنگ همه چیز سریع میره تو کله ام. ضمن این که محیط بیمارستان رو دوست دارم. از بچگی بوی بیمارستان رو دوست داشته ام برعکس بابام! بابا بوی بیمارستان حالش رو بد میکنه چون یاد
 
 
زمان ما:-کلاس چندمی ؟ما: سوم راهنمایی!
- ینی کلاس نهمی ؟ ماشالله ماشالله!
این بین ما شروع می کردیم با خودمون شمردن که اول دوم سوم و الی آخر که ببینیم سوم راهنمایی میشه نهم یا نه ؟!
  
  
 الآن :ما:کلاس چندمی ؟
-کلاس هشتم!
ما: میشه چندم ؟ دوم راهنمایی ؟
 و ما این بین باز با خودمون میشمریم که اول دوم سوم و الی آخر که ببینیم هشتم میشه چندم!؟؟
  
 چرا خب :| هم اون موقع داستان داشتیم هم الآن -_- 
  
 + سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی فاصله مدرسه تا خونه رو با
توی ایتا یا تلگرام یا همین جا پیام بدهید تا لینک ۴ قسمت آماده شده را بفرستم و مشغول شوید.
اکانت ایتا و تلگرام @javad_alawi
قرار شد که هر ماه به عنوان ماهنامه خلاصه چندین کتاب نویسندگی را بنویسم. این جزوه نویسندگی آذر ماه است که شامل مباحث زیر می‌شود:
۱.مقدمه کوتاهی از من (۳ صفحه)
۲.خلاصه کتاب بهتر بنویسیم (۲۹ صفحه)
۳. نکاتی از کتاب هنر داستا‌ن‌نویسی(۱ صفحه)
۴.نکاتی از کتاب هنر نویسندگی خلاق(۳ صفحه)
۵. خلاصه کتاب راه داستان(احتمالا ۱۵ صفحه، تا پس فردا آ
توی ایتا یا تلگرام یا همین جا پیام بدهید تا لینک ۴ قسمت آماده شده را بفرستم و مشغول شوید.
اکانت ایتا و تلگرام @javad_alawi
قرار شد که هر ماه به عنوان ماهنامه خلاصه چندین کتاب نویسندگی را بنویسم. این جزوه نویسندگی آذر ماه است که شامل مباحث زیر می‌شود:
۱.مقدمه کوتاهی از من (۳ صفحه)
۲.خلاصه کتاب بهتر بنویسیم (۲۹ صفحه)
۳. نکاتی از کتاب راه داستان(۱ صفحه)
۴.نکاتی از کتاب هنر نویسندگی خلاق(۳ صفحه)
۵. خلاصه کتاب راه داستان(احتمالا ۱۵ صفحه، تا پس فردا آماده می‌
از سفر یزدِ تابستون‌م ننوشتم تا نتیجه‌ی کنکور بچه‌ها قطعی بشه. همین الآن به‌م خبر دادن که نتیجۀ نهاییِ تاثیر مدال‌شون رو پیامک کردن براشون. هوووف... واقعن این مدت یه قسمت بزرگی از ذهن‌م درگیر بود. خداروشکر همه‌شون چیزی رو که می‌خواستن قبول شدن. مکانیک و هوافضا و فیزیک و علوم‌کامیپوترِ شریف و پزشکیِ شهید بهشتی. همین الآن به دونه‌دونه‌شون زنگ زدم و تبریک گفتم و یه‌کم با هم گپ زدیم. جمع‌مون دوباره تا چند روزِ دیگه جمع می‌شه. مصطفا و
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdfwww.aparat.com › خلاصه_کتاب_مکاسب_شیخ_انصاری_نوع_دوم_از_م...خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود رایگان خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری – در قالب pdf ...www.dideo.ir › دانلود-رایگان-خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-–-دردانلود جز
یه وقت‌هایی هم دارم آروم یه گوشه برای خودم روتین زندگیمو می‌کنم، بعد مثلا وقتی می‌خوام بخوابم مثل الآن یهو احساس می‌کنم خالی می‌شم. انگار همه چی برام بی‌اهمیت می‌شه. انگار خسته می‌شم ازین خوابیدنا و بیدار شدنا..
...
خیلی فکرام بالا پایین می‌شه. مثلا الآن اومدم درباره‌ی چیزهای مختلفی بنویسم یا مثلا بگم همچین احساسی دارم، بعد این طوری شدم که نه تو خودت مطمئنی اصلا ازین؟ حتی الآن هم! شاید نوشتن سخت شده برام. ولی فکرام هم مطمئنم که خیلی بالا
.
.
سال دوم کارشناسی ارشد بودم. وسط پروژه پایان نامه. ماجرای ازدواجم پیش آمد. مانده بودم چه کنم. بروم به استادم بگویم من می خواهم ازدواج کنم و پروژه بخوابد؟! با خودم می گفتم اگر یک دفعه به دکتر بگویم؛ دکتر مخالفت می کند و می گوید تو اصلاً برای په می خواهی الآن ازدواج کنن؟ شرایط تو الآن درست نیست، الآن وسط پروژه ات است، پروژه ات را می خواهی انجام ندهی؟!
خلاصه یک روز دکتر را دیدم. گفتم: «دکتر یک کاری با شما دارم». گفت: «زود بگو می خواهم بروم». گفتم: «ا
من به خودم اومدم دیدم چقد محتاط شدم. یعنی نه این که همیشه نبوده باشم، ولی حداقل ته ذهنم بود که این قد نباید بترسم. که بیش‌ از حد نگران اتفاق‌هایی که شاااید بیفتن نباشم. 
چی شد که یادم افتاد؟ یکی یه پستی گذاشته بود از جاهای زیبای افغانستان و گفته بود چقد دوست داره بره ببینه. یادم افتاد که عه منم اون روزایی که تمام فکر و ذکرم این بود که برم دنیا رو ببینم برام مهم نبود کجا. دوست داشتم تک‌تک جاهای جدید رو برم تجربه کنم. هر کار جدیدی که می‌دیدم می‌
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf - ...www.dideo.ir › خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-نوع-دوم-از-مکاسبخلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود خلاصه نوع اول کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf دیدئو dideowww.dideo.ir › FhqR6 › دانلود-خلاصه-نوع-اول-کتاب-مکاسب-شیخ-ان...۲۴ اسفند ۱۳۹
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری    
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf - ...www.dideo.ir › خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-نوع-دوم-از-مکاسبخلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود خلاصه نوع اول کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf دیدئو dideowww.dideo.ir › FhqR6 › دانلود-خلاصه-نوع-اول-کتاب-مکاسب-شیخ-ان...۲۴
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf - ...www.dideo.ir › خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-نوع-دوم-از-مکاسبخلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود خلاصه نوع اول کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf دیدئو dideowww.dideo.ir › FhqR6 › دانلود-خلاصه-نوع-اول-کتاب-مکاسب-شیخ-ان...۲۴ اس
ای بر پدرت صلوات ترامپ نارنجکی! که همه راهها به تحریمای تو ختم میشه!
نتایج تحقیقات تا به این لحظه حاکی از آن است که دولت قویا تصمیم گرفته فارم های شخصی رو ببنده، و همه رو بیاره زیر نظر خودش. اینجوری هم نظارت می کنه و هم می تونه حسابی مالیات بگیره.
چرا؟
چون به خاطر تحریم پول کم آورده ن. الآن بهترین راهی که بتونن دستشون به پول برسه همینه. خب چرا که نه؟ راه بهتر از این برای دور زدن تحریم؟ اصلا از اولش هم افرادی که این ارزهای دیجیتال رو اختراع کردن م
دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf - ...www.dideo.ir › خلاصه-کتاب-مکاسب-شیخ-انصاری-نوع-دوم-از-مکاسبخلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری نوع دوم از مکاسب محرمه pdf دانلود خلاصه کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf نوع دوم از مکاسب محرمه به صورت نموداری و دسته بندی شده با ...
دانلود خلاصه نوع اول کتاب مکاسب شیخ انصاری pdf دیدئو dideowww.dideo.ir › FhqR6 › دانلود-خلاصه-نوع-اول-کتاب-مکاسب-شیخ-ان..
دانلود خلاصه کتاب حقوق اساسی 1 - حسن خسروی - حقوق پیام نور - pdf به همراه 25 دوره نمونه سوال
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب حقوق اساسی 1 حسن خسروی. خلاصه کتاب حقوق اساسی 1 پیام نور,خلاصه کتاب حقوق اساسی 1حسن خسروی,خلاصه کتاب حقوق اساسی 1,دانلود خلاصه کتاب ...
دانلود رایگان حقوق اساسی - کتابخانه الکترونیکی پیام نورwww.pnueb.com › courses › حقوق-اساسیدانلود رایگان خلاصه دروس و جزوات درس حقوق اساسی :شامل 2 جزوه. ... با سلام و عرض ادب خدمت بزرگواران جزوه حقو
خلاصه مدیریت مالی 1و2 ریموند پی نو
 
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب PDF مدیریت مالی 1 و 2 - نوشته ریموند پی نو- ترجمه ...mae.manstar.ir › mae › htmlTranslate this pageخلاصه کتاب مدیریت مالی 1 و 2 نوشته ریموند پی نو ترجمه علی جهانی و علی پارسیان مربوط به درس حسابداری مدیریت جلد 1 شامل فصلهای 1 -3-4-5-6-7-8-9 و جلد 2 شامل ...
خلاصه کتاب و حل تمرینات مدیریت مالی ریموند پی نو - سن فایلsnfile.com › product › خلاصه-کتاب-و-حل-تمرینات...Translate this pageشما کاربران گرامی می توانید در این بخش خلاصه
این اتاق شاهد همه نوعِ منْ بوده!از منِ ابله با آرزو ها چرت و پرتی که امروز نسبت بهشون احساس بیگانگی و تنفر میکنم تا منِ گیج که تازه فهمیده نه اونی هست که خودش فکر میکرد و نه اونی که بقیه فکر میکردن و شاید هنوزم فکر میکنن!
هم شاهد کثافت کاریام بوده و هم شاهد اندک کارای به درد بخورم! هم منِ سحر خیز رو دیده و هم منِ تا لنگ ظهر خواب! 
این اتاق هم میتونه منِ جوگیری که تمام روز داشت کتابای چرت و پرت برایان تریسی رو میخوند و رویا بافی میکرد رو به یاد بیار
این اتاق شاهد همه نوعِ منْ بوده!از منِ ابله با آرزو ها چرت و پرتی که امروز نسبت بهشون احساس بیگانگی و تنفر میکنم تا منِ گیج که تازه فهمیده نه اونی هست که خودش فکر میکرد و نه اونی که بقیه فکر میکردن و شاید هنوزم فکر میکنن!
هم شاهد کثافت کاریام بوده و هم شاهد اندک کارای به درد بخورم! هم منِ سحر خیز رو دیده و هم منِ تا لنگ ظهر خواب! 
این اتاق هم میتونه منِ جوگیری که تمام روز داشت کتابای چرت و پرت برایان تریسی رو میخوند و رویا بافی میکرد رو به یاد بیار
نمیدونم چه مرگمه دوباره بعد یه بازه طولانی تنفر از هرگونه زیورآلات، ویارِ دستبند و انگشتر دارم:)) یه عکس انگشتر ست دیدم تو اینستا،  دلم میخواس پولم ته نمیکشید این اواخر، تا برا مهدیشون میخریدمش:( یه انگشتر هم چشم خودمو گرفته:(( همش بالای ٢٠٠ قیمتشه و من واقعا الان نمیتونم انقدر پول بدم:( مگه صبر کنم تا اخر اسفند، و برا عید سفارش بدم:( اگه دووم بیارم البته:))
خلاصه مدیریت مالی 1و2 ریموند پی نوpdf
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
 
خلاصه کتاب PDF مدیریت مالی 1 و 2 - نوشته ریموند پی نو- ترجمه ...mae.manstar.ir › mae › htmlTranslate this pageخلاصه کتاب مدیریت مالی 1 و 2 نوشته ریموند پی نو ترجمه علی جهانی و علی پارسیان مربوط به درس حسابداری مدیریت جلد 1 شامل فصلهای 1 -3-4-5-6-7-8-9 و جلد 2 شامل ...
خلاصه کتاب و حل تمرینات مدیریت مالی ریموند پی نو - سن فایلsnfile.com › product › خلاصه-کتاب-و-حل-تمرینات...Translate this pageشما کاربران گرامی می توانید در این بخش خلاصه ک
تو قسمت سرچ اینستا داشتم می گشتم که به یه قسمت از عصر جدید رسیدم که یه خواننده جوانی سنگ خارای مریضه رو میخوند. و در عین ناباوری بشیر حسینی قرمز داد:/
و دلیل چرتی داشت ... و خود پسره جوابشو خوب داد که گفت موسیقی شنیدنیه، نه دیدنی!
نمیدونم مال کدوم دوره س این برنامه! ولی برای بار هزارم متنفر شدم از بشیر حسینی ...
گفتم مراتب این تنفر رو اعلام کنم:)
محبتای ما آدما اینجوریه که حجم عظیم محبتی که تو قلبمونه یدفه با دیدن یه کاری، یا فهمیدن یه موضوعی ممکنه همه ی همه‌ش تبدیل بشه به تنفر،
حتی ممکنه حجم تنفره بیشتر از محبت قبلیه باشه .. یعنی "حسنات" می‌شن "سیئات"
چقدر خدا عجیب غریبه که "سیئات" رو به "حسنات" تبدیل می‌کنه.. 
اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش می‌کنند
اما یک اهانت را سال‌ ها به‌ خاطر می‌سپارند …!
آن‌ ها مانند آشغال‌ جمع‌ کن‌ هایی هستند که
هنوز توهینی را که مثلا بیست‌ سال پیش به آن‌ها شده با خود حمل می‌کنند
و بوی ناخوشایند این زباله‌ ها همواره آنان را می‌آزارد …!
برای شادبودن باید بر «افکار شاد» تمرکز کنید و باید ذهن خود را از
زباله‌های تنفر، خشم، نگرانی و ترس رها کنید …!
سلام!
تابستون شده، آسمون نیمچه آبیه، دور اتاقم رنگ سبز می درخشه و دیروز دویدم!
بهار و تابستون همین هاش زیباست. چند روز در آرهوس برام باقی مانده، چند روز هم بین اش در کپنهاگ. بعدش اسبابکشی می کنم آلمان پیش خانواده ام و  دوست های عزیزم و دلبر! دقیقا یک هفته ی دیگه سالگرد اولین بوسه مون هست :) پارسال اینموقه خیلی گیج بودم. ولی الآن پر از شوق ام و اعتماد به خودم و مسیرم. با انقلاب های کوچکم و شکوفاییم. بیست و سه سالمه !هنوز بعضی وقت ها که می خوام خودم ر
خلاصه کتاب اقتصاد کلان محسن نظری
برای دانلود این فایل اینجا کلیک کنید

خلاصه کتاب اقتصاد کلان محسن نظری
خلاصه کتاب اقتصاد کلان محسن نظری
خلاصه کتاب اقتصاد کلان محسن نظری
خلاصه کتاب اقتصاد کلان محسن نظری
خلاصه کتاب اقتصاد کلان محسن نظری
وقتی که سهمم از زمین قدری تبسم بود
هر سال از این زندگی یک فصل پنجم بود
فصلی که پر بود از تنفر ، خشم ، از نفرت
فصلی که در آن مردمش یکسر تهاجم بود
جایی که دل بستن فقط مال مترسک هاست
مشروب ها از الکل یک خوشه گندم بود
یک نعره آنجا از زمین تا آسمان رفت و
مرداب طوفانی شد و دنیا تلاطم بود
عجب فصل عجیبی بود فصل پنجم عاشق
که شاعر هم دچار یکسری سو تفاهم بود
دلم یه فست فوروارد می‌خواد این روزها و ماه‌ها رد کنم بره. حالا نه این که الآن خیلی بد باشه و نه این که در آینده قرار باشه اتفاق خاصی بیفته... نمی‌دونم... مثل یه سریالیه که هی می‌خوای بدونی بعدش چی می‌شه تند تند اپیزودها رو می‌بینی و رد می‌کنی. ته‌ش هم از این که زود تموم شده ناراحت می‌شی.
خلاصه مالیه عمومی دکتر احمد توکلی
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
Search ResultsWeb resultsخلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلیhttps://publiclaw2.persianblog.ir › y01J0EjYm8unkMM...Translate this pageApr 4, 2014 - خلاصه مطالب کتاب : مالیه عمومی سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) مولف : دکتر احمد توکلی فصل اول : مالیه ...خلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلی - نانو فایلhttps://nanofile.ir › downloads › خلاصه-کتاب-مالیه-عموم...Translate this pageFeb 10, 2019 - دانلود خلاصه کتاب مالیه عمومی دکتر احمد توکلی ما
نوشته دیشبم:
دو پست قبل تر یه عکس نوشته گذاشتم.
" بزرگترین حسرت ما آدم ها،فرصت های از دست رفتمونه." شما نمی دونید ولی الآن که نگاه کردم.دیدم ۲۷مه ۲۰۱۸ هم این عکس رو تو یادداشت گوشیم با نوشتن حس و حالی که شبیه این روزامه ثبت کردم.من می دونم که باید حسرت روزای گذشته رو نخورم،می دونم باید ادامه بدم و مطمئنم که دو ماه بعد به نتیجه همیشگیم می رسم که کاش ادامه می دادم و اون فرصت های باقی مانده ام کلی میتونست باعث پیشرفتم بشه،آره همه ایناروتجربه کردم و
دانلود خلاصه کتاب روش تحقیق دکتر دلاور
 
 
 
 
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
pdfketab1.blog.ir › دانلود-خلاصه-کتاب-روش-تحقیق-در-روانشناسی-و...دانلود خلاصه کتاب روش تحقیق در روانشناسی وعلوم تربیتی ...برای دانلود خلاصه کتاب روش تحقیق در روانشناسی وعلوم تربیتی دکتر دلاور روی دانلود فایل کلیک کنید و فایل را دانلود کنید دانلود فایل ...www.modirpardaz.ir › component › tags › tag › 62-خلاصه-کتاب-رو...خلاصه کتاب روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی علی ...مرجع جامع فروش مقالات ، نمونه
مهم این است که به این باور برسیم قبول مسئولیت به معنای سرزنش کردن خودمان نیست.سرزنش کردن مشخص میکند چه کسی مقصر است در حالی که هدف ما از قبول مسئولیت این است که چه کسی تصمیم گرفته تا شرایط را بهبود ببخشد.
همین الآن...
همین الآن هر کجای زندگی مان که هستیم باید بدانیم که هم موقتی ست و قطعا همان جاییست که انتظارش را داشته ایم...
ما به این برهه ی زمانی رسیده ایم تا بتوانیم آنچه را لازم است یاد بگیریم تا شخصی شویم که زندگی مان را  آن طوری که واقعا میخو
خلاصه‌ی کتاب انگیزش و هیجان جان مارشال ریو
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان خلاصه کامل کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو ...virgool.io › دانلود-رایگان-خلاصه-کامل-کتاب-انگیزش-و-هیجان-مارشال-...خوشبختانه این کتاب به فارسی هم ترجمه شده دانلود رایگان کتاب انگیزش و هیجان جان مارشال ریو.دانلود خلاصه کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو نسخه:پی دی اف و ورد با ...
خلاصه کامل کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو در قالب pdf | | ...novinfile.com › محصولات › خلاصه کت
 
سفارش انواع همسر پذیرفته می شود...
مجموعه: دانستنیهای قبل از ازدواج
 
سالهاست که شاهد ازدواجهایی هستیم که در ابتدا با عشق های آتشین شروع شده، ولی با نهایت تنفر و انزجار از هم پاشیده می شود، چه بسا فرزندانی که در این میان قربانی می شوند و مشکلاتی که طرفین طلاق، مخصوصاً خانمها متحمل می شوند.
 
ادامه مطلب
خلاصه‌ی کتاب انگیزش و هیجان جان مارشال ریو
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان خلاصه کامل کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو ...virgool.io › دانلود-رایگان-خلاصه-کامل-کتاب-انگیزش-و-هیجان-مارشال-...خوشبختانه این کتاب به فارسی هم ترجمه شده دانلود رایگان کتاب انگیزش و هیجان جان مارشال ریو.دانلود خلاصه کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو نسخه:پی دی اف و ورد با ...
خلاصه کامل کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو در قالب pdf | | ...novinfile.com › محصولات › خلاصه
خلاصه‌ی کتاب انگیزش و هیجان جان مارشال ریو
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان خلاصه کامل کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو ...virgool.io › دانلود-رایگان-خلاصه-کامل-کتاب-انگیزش-و-هیجان-مارشال-...خوشبختانه این کتاب به فارسی هم ترجمه شده دانلود رایگان کتاب انگیزش و هیجان جان مارشال ریو.دانلود خلاصه کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو نسخه:پی دی اف و ورد با ...
خلاصه کامل کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو در قالب pdf | | ...novinfile.com › محصولات › خلاصه کتا
دریافتعنوان: نمونه جزوه خلاصه تفسیر سوره مبارکه طورتوضیحات: جزوه خلاصه تفسیر برای آزمون ارشدبا سلام با توجه به اینکه در منابع کنکور ارشد سال 99 تغییراتی صورت گرفته و داوطلبان فرصت کمی برای خواندن منابع اصلی به علت حجم بالا دارند، و با توجه به سابقه شش سال تدریس در دوره های آمادگی ارشد و تدوین جزوات مناسب خلاصه شده، تصمیم به خلاصه منابع جدید گرفته شده که یک نمونه از خلاصه تفاسیر ارائه گردیده است.
 سخت‌ترین تصمیمی بود که باید می‌گرفتم. ماندن و خود را در دل اتفاقات از پیش تعیین نشده انداختن. چاره‌ای جز ماندن نبود. اگر می‌رفتم حالم بهتر می‌شد، خیلی بهتر از الآن اما با رفتن من کسانی دیگر به زحمت می‌افتادند و برخلاف من راحت نبودند. اگر می‌رفتم دیگری باید هزینه‌ی گزافی می‌داد و حالا که ماندم بار این هزینه‌ی گزاف تنها بر دوش من است. من نمی‌خواستم بمانم اما به هر دلیلی نشد. نشد که بروم. حالا مجبور به ماندن هستم. می‌دانم بهای این ماندن ر
خودتان را تصور کنید که وسط یک استادیوم شلوغ ایستاده‌اید. بین صد هزار هواداری که فریاد می‌کشند که حداقل نصف آن فریادها شما را تشویق نمی‌کند، می‌خواهید مسابقه بدهید. بعضی از آن ۵۰ درصد حتی از شما متنفر هستند. نه اینکه فقط متنفر باشند، به شما می‌گویند که چرا و چقدر از شما متنفرند. حتی ممکن است حرف‌های نفرت‌انگیزی هم درمورد خانواده‌تان بزنند.
در واقع در بیزنس و شغلتان هر روز وارد آن استادیوم می‌شوید. به آنهایی که مدام نقدتان میکنند و قصد د
دانلود رمان قلب آهنی
از این پس شما دوستان می توانید رمان های جدیدتری را از وبلاگ رمان فا تهیه کنید

خلاصه داستان کتاب رمان قلب آهنی:داستان در مورد بخت و طالع سه دختر جوان می باشد که با ورود به دانشگاه و اجتماع زندگی آنها تغییر می کند. دخترانی از جنس آرامش و شیطنت های کودکانه دخترانی که با تغییراتی در زندگیشان به زیبایی های زندگی پی می ببرند. هر کدام در پی جستجو کردن و یافتن راهی برای خارج کردن زندگی خود از یکنواختی های تلخ و خسته کننده اند.پس ب
من خوبم. تصمیم گرفتم مواجهه با موضوعاتی که دوست ندارم رو بذارم برای بعد و فعلا روی خودم و زندگیم تمرکز کنم. با اعلام عمومی تصادفی نبودن تصادفت چیزی عوض نمیشه فقط درد یه سری آدم بیشتر میشه. درد خانواده‌ی بیچاره‌ت و دوستای بیچاره‌ت و بچه‌های کوچک بیچاره‌ت. پس بذار این وسط فقط من درد بکشم. درد تمام این آدما رو من بکشم. و نتیجه‌ی همه‌ی این درد رو متمرکز کنم روی تنفر از تو. و از همه‌ی خاطرات قشنگی که به عنوان اولین نفر واسه من ساختی.
با معرفی آقای میم قرار بود توی جمعی حضور پیدا کنم که همه دانه درشت بودن ! یعنی من کوچیکشون بودم . هم از نظر سن و هم از نظر مهارت و هم علم ... شاید از یک یا حتی دو ماه قبلش استرسش افتاد به جونم . خب من برم اونجا چیکار کنم ؟! بالاخره روز موعود رسید و من با هر ترس و دلنگرانی که بود ازش عبور کردم ...
همیشه این ترس از آدم ها در من بوده و هست . همیشه فکر کردم در ارتباط با اون ها باید هایی وجود داره که من ازش خبر ندارم . آدم ها دسته های متفاوتی هستن . با رنجِ x و y و
از ۱۸ سالگی که رد می‌شی، دیگه می‌افتی تو سرازیری. انگار نه انگار که تا دیروز دبیرستانی بودی. انگار نه انگار که نیاز داشتی یکی مراقبت باشه. بعد یهو چشم باز می‌کنی می‌بینی نه تنها ۲۰ رو هم رد کردی، بلکه ۲۱ سالگیت هم تموم شده و وارد ۲۲ شدی. لحظه‌ی بدیه وقتی به این فکر می‌کنی که دیگه کم‌کم باید مسئولیت زندگیت رو قبول کنی و رو پای خودت بایستی، چون با هر دین و ملیتی حساب کنی دیگه بزرگسال به حساب میای!
اینا دیگه کلیشه شده از بس که گفتم... از بس گفتم ک
تنفر...
تنفر رو شاید بشه مخالف دوست داشتن تعریف کرد.وقتی از یچیزی متنفر میشی،دیگه یک ذره و دو ذره و خیلی معنایی پیدا نمیکنه؛در واقع تو فقط میتونی بی‌نهایت از یچیزی متنفر بشی و نه کمتر!
تنفر از کشوری که توش به دنیا اومدی یا بهتر هست بگیم به اجبار توش به دنیا اومدی!به قول عباس کریمی ما هر جا بریم و هر کاری کنیم بازم ملیت‌مون رو نمیتونیم پاک کنیم.به اندازه خیلی زیاد غر و عصبانیت دارم،از اینکه همش بهمون یاد دادن باید یچیزی رو از دست بدیم تا یه چیز
من جسم نسبتا بزرگی دارم، عوضش روحم کوچیکه، فلذا همیشه یه فاصله بین این دو بزرگوار هست. یه خلا دائمی، که مقدارش ثابت و قابل چشم پوشیه
ولی امان از وقتی که روحم مچاله میشه
امان از وقتی که روحم مچاله میشه
امان از وقتی که روحم مچاله میشه
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از دیجی تو  : جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «همه قصه‌ها و داستان‌ها قبلا گفته شده‌اند». این جمله تا حدی درست است. انسان‌ها به خاطرِ عواطف و احساساتِ مشترکشان تا به حال داستان‌های زیادی درباره حرص، حسد، انتقام، تنفر،
ادامه مطلب
تنفر از همسر در دوره بارداری از جمله مشکلات زوجین در دوره بارداریاست. حاملگی برای زنان دوره بسیار حساسی است. در این دوره علاوه بر انتظار شیرینی که برای به دنیا آمدن نوزاد جدید وجود دارد، مشکلات زیادی مثل تنفر از همسر در دوره بارداری به طور طبیعی برای زنان ایجاد می‌شود. زنان در این دوره هم از لحاظ فیزیولوژیک هم هیجانی دچار تغییرات و بی ثباتی زیادی می‌شوند. برخی زنان تنفر از همسر در دوره بارداری را نشان می‌دهند، که گاهی به آن ویار به همسر
سلام
من 35 سال سنم هست و کمی بدبین و شکاک هستم و بدتر از اینها تا این سن نتونستم بخاطر هراسی که دارم با دختری مستقیم و بی واسطه حرف بزنم. 
تا بحال 6 بار برای ازدواج اقدام کردم و به شکل عجیبی هر بار در زمان کمتر از دفعه قبل پشیمان شده ام! یعنی بار اول شاید دو هفته نامزد بودم و بعد بشدت سرد شدم و از دیدنش هم دچار نفرت بیشتری ازش میشدم! (این رو هم بگم که هیچ کدوم رو خودم انتخاب شون رو استارت نزدم! یا خانواده خودم بوده یا خود دختر و یا پدر دختر) ،دفعه دوم
همیشه می گوید ببین، آنجا آدم زیاد بود. همه شان نماز می خواندند و روزه می گرفتند. همه شان مثل ما مسلمان بودند؛ ولی همان ها بودند که امام حسین علیه السلام را شهید کردند. من می گویم شاید اگر ما هم آن زمان بودیم، طرف امام حسین علیه السلام می رفتیم؛ اما مادرم می گوید این حرفت درست؛ ولی الآن امام زمان عجل الله تعالی فرجه اینجاست. تو برای امام زمانت داری چه کار می کنی؟ اگر می خواهی کاری برای امام زمانت انجام دهی الآن وقتش است؛ چون او فقط 313 نفر احتیاج د
خلاصه کتاب تئوری حسابداری مالی دیگان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
www.ghatreh.com › news › خلاصه-کتاب-تئوری-حسابداری-مالی-دیگانخلاصه کتاب تئوری حسابداری مالی دیگان 67 ص - قطره۲۳ مرداد ۱۳۹۸ - خلاصه کتاب تئوری حسابداری مالی دیگان 67 ص خلاصه کتاب تئوری حسابداری مالی دیگان 67 صchr(8230) جزییات بیشتر / دانلود نو.acc711.rozblog.com › Catgoryتئوری حسابداریفایل پاورپوینت لاتین کتاب تئوری حسابداری مالی دیگان فصل8 ... خلاصه فصل 7 تئوری حسابداری بلکویی-- رعایت
خیلیا می‌گن قضاوت کردن کار بدیه و اه و پیف و فلان. اصلا قضاوت نکنیم و کینه‌هارو بریزیم دور و پر از حس خوب باشیم!! اما به نظر من تنفر از آدمای نفرت‌انگیز خودش حس خیلی خوبیه. و قضاوت کردن هم کار بدی نیست به شرطی که مستند باشه. آقا ما با توجه به رفتارِ دیده‌شده از یک آدم، که اتفاقا خیلبم توش دقیق شدیم، نحوه‌ی برخوردش رو پیش‌بینی می‌کنیم... یا مثلا اتفاقی که براش افتاده، یا دلیل رفتارش رو حدس می‌زنیم. معمولا هم اشتباه نمی‌کنیم. لذت هم می‌بریم. پ
چهارشنبه،چهارم دی ماه نود و هشت،دانشگاه اصفهان،دانشکده ی اقتصاد و علوم و اداری،طبقه ی دوم،کلاس شماره ی بیست:
سی نفر دانشجو روی صندلی ها نشسنه اند.آرایش مخصوص امتحان به خود گرفته اند.اکثرشان این درس را قبلا یا افتاده اند و یا حذف کرده اند!بچه هایی با پایه ریاضی ضعیف و تنفری عظیم!تنفر و کابوسی ریشه دار که از کلاس اول همراهشان بوده و گویا قرار نیست تا پایان عمر بیخیال شان شود!
ادامه مطلب
الآن یهو یه چیزی یادم اومد!
کلاس سوم راهنمایی بودم (که میشه هشتم فعلی) و ماه رمضون بود. اون شب توی مدرسه‌مون افطاری داشتیم. من با خودم یه ماگ برده بودم که تازه خریده بودیمش. البته اون موقع اسمش ماگ نبود و بهش می‌گفتن لیوان!
خلاصه این ماگ زرشکیمون رو گذاشته بودیم روی میز تا برامون چایی بیارن. یهو دست دوستم خورد به ماگ و افتاد شکست.
من خیلی خیلی ناراحت شدم و به دوستم گفتم اینو مامانم تازه گرفته بود و حالا من چی جوابشو بدم؟
دوستم عذاب وجدان گرفته ب
ششمین روز قطعی اینترنت و به دنبال روزنه‌ای برای خالی کردن خودم. از دیروز مریض بودم و الآن کمی به‌تر شدم. امروز Carol را برای بار دوم دیدم، بار اول کمی بعد از انتشار دیدمش. ساعت‌ها را با موسیقی و وب‌گردی می‌گذرانم، از آرشیو موزیک لپ‌تاپ‌ام و وب‌سایت‌های داخلی به‌دردبخور. انسان به همه‌چیز عادت می‌کند.
 
00.23 جمعه اول آذرماه 98.
تمام هم و غمم این بود که به آنجا برسم
تا آسوده شوم
اما الآن که با صد ضرب و زور راضی شده ام که اینجا جای آسایش است آسوده خاطر نیستم
آشفته و خسته ام از خواب
 
- متن تصویر .... آرزو بر جوانان عیب نیست
- ای ناشناسی که نظرت برای شعر عمو شبلی را حذف کردم ببخش حقت بود خیلی لحنت خوب نبود
 
کلاس چهارم ابتدایی که بودم به مدیر آموزش و پرورش منطقه بااحترام یک نامه در مورد مدرسه مان نوشتم. یعنی مسئول شورای مدرسه بودم. ولی حیف که نسخه ای از آن برای خودم برنداشتم. 
قضیه از این قرار بود که از ما پول میگرفتند در حالیکه نباید میگرفتند. قرار بود کلاس ها مجهز به کامپیوتر بشود ولی نشد. قرار شد کتابخانه به روز شود ولی نشد. 
خلاصه که مسئول محترم آمدند و مرا خواستند. اول گفتند: خودت نوشتی؟
گفتم: من همیشه در نوشته هایم ادب را رعایت میکنم و از لفظ م
دانلود خلاصه کتاب روش تحقیق دکتر دلاور
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
خلاصه کتاب روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی ...www.modirpardaz.ir › 464-روش-تحقیق-دلاورخلاصه کتاب روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی تالیف دکتر علی دلاور. ... گام 4: پس از پرداخت موفق، به حساب کاربری وارد شوید و فایل را دانلود نمایید.
دانلود رایگان جزوه و خلاصه کتاب روش تحقیق دکتر دلاور : u ...www.reddit.com › user › azfile › comments › دانلود_را...۱۰ فروردین ۱۳۹۸ - جزوه و خلاصه کتاب روش تحقیق دکتر دلا
دریافتعنوان: نمونه جزوه خلاصه تفسیر سوره مبارکه طورتوضیحات: جزوه خلاصه تفسیر برای آزمون ارشدبا سلام با توجه به اینکه در منابع کنکور ارشد سال 99 تغییراتی صورت گرفته و داوطلبان فرصت کمی برای خواندن منابع اصلی به علت حجم بالا دارند، و با توجه به سابقه شش سال تدریس در دوره های آمادگی ارشد و تدوین جزوات مناسب خلاصه شده، تصمیم به خلاصه منابع جدید گرفته شده که یک نمونه از خلاصه تفاسیر ارائه گردیده است.
دانلود رایگان کتاب روانسنجی حمزه گنجی
راهنما و بانک سوالات امتحانی روانسنجی، براساس کتاب: دکتر حمزه گنجی ویژهی . ... سوال پیام نور با جوابhdaneshjoo.ir/33944/دانلود کتاب روانسنجی حمزه گنجی به صورت خلاصه ... دکتر حمزه گنجی - iranpsy.ir - دانلود کتاب روانسنجی گنجی خلاصه کتاب ...
 
خلاصه کتاب روان سنجی گنجی +pdf 
دانلود خلاصه کتاب روان سنجی(مبانی نظری آزمونهای روانی)+pdf ... این فایل شامل خلاصه نه فصل کتاب روان سنجی نوشته حمزه گنجی می باشد که شامل مطالب زیر
یکی بغل گوشم داره میخونه \ فکر و خیالم سرگردونه \ ... آره. فکر و خیالم سرگردونه . از سرگردونی م گفتم براش. همین چندشب پیش برگشتم بهش گفتم ببین رویاهام این نبود. خیالاتم اینا نبود. حال دلم بد بود. گریه کردم . از آرزوهام گفتم براش. گفتم کی میتونه رویاهامو برگردونه ؟ کی میتونه حال خوب م رو برگردونه ؟ بهش گفتم چند سال پیش یه بار شکستم. یه باری که دیگه هیچ وقت تکرار نشد. گذشت . گذشت تا چند سال بعدش . گفتم عیب نداره . دوباره میرم سراغش. گفتم پاشو دختر. از او
برخلاف شبهای ماه رمضون هر سال که تا سحر بیدارم، امشب تصمیم گرفتم بخوابم.
دو ساعت گذشته و من خوابم نمیبره. این پشه ی بوق هم راحتم نمیذاره و تلاش های من برای کشتنش بی نتیجه مونده.
خسته ام از خواستگار رنگ رنگ
پس کجا هستی تو ای یار قشنگ؟
همین الآن سرودمش!
خدایا!
کجاست همون که عاشق منه؟ که تو می بینیش و من نمی بینم!
امان از این اشتباهیا...
 
 
آخرین باری که انقدر به کارام فکر نکرده بودم یادم نمیاد! یعنی یه آدم میتونه انقدر تنزل کنه! همینقدر احمقانه!
یاد حرفای استاد می افتم که داشت اصول کار یاد میداد، میگفت چقد این گزینه مهمه!
*خودشیرین
مخلوطی از تنفر و ترس و حس ناپاکی و رانده شدن 
 
یاد رفقای قدیم افتادم...
من بی معرفتم، شما دیگه چرا؟
یادش بخیر یه زمانی گفتگوها داشتیم! من انقد بهت سر میزدم، تو نباید یه بار بگی برم ببینم چه مرگشه؟ دستشو بگیرم؟ قدیما بامعرفت تر بودی... میدونی الان چق
کاربران و دانشجویان گرامی محتوای این فایل بهترین و کاملترین خلاصه و سوالات چهار گزینه ای کتاب معارف اسلامی 1 , 2 شامل نکات مهم می باشد.خلاصه و سوالات کتاب معارف اسلامی 1 و 2
که در قالب فایل PDF بصورت زیبا و منظم تهیه و تنظیم شده است.
دانلود کامل ترین خلاصه و سوالات کتاب معارف اسلامی 1 و 2دانلود خلاصه و سوالات کتاب معارف اسلامی 1 و 2
خلاصه کتاب معارف اسلامی 1
فرمت این محصول PDF  می باشد
تعداد نکات : 255
تعداد صفحات خلاصه : 30
مربوط به دانشگاه پیام نور و دان
سلام
یه آقایی تو مدرسه دبیرستان من بود که فکر کنم مدیر و گنده ترین آدم اونجا بود که مثلا بیشتر سرمایه مدرسه رو صاحب بود و ... . من متنفر بودم ازش چون اولا احساس میکرد میتونست ادبیات درس بده، میومد سر کلاس موسیقی سنتی میزاشت و شعر و ... می‌خوند یا حداکثر دیگه میگفت یکی از روی درس بخونه. یه سال اومد سر کلاس درس اول که سعدی و هر نفسی که برون میرود و ... رو درس داد و گفت کار من اینجا تمومه. یه مدت کلا نبود بعدشم این فارغ تحصیل ها رو می‌فرستاد لغت های تهه
الآن که دارید این پست رو میخونید ممکنه بعضیاتون صدای کولر به گوشتون برسه و یا بادش بهتون بخوره.
جالبه بدونید اینجانب این پست رو درحالی مینویسم که یک جفت جوراب کلفت به پا، یک سوییشرت به تن، یک کلاه به سر و دو عدد پتو به رو! دارم.
دقیقا تو یازده خرداد هزار و سیصد و نود و هشت!

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طراحی سایت رایگان